اختلالات روانی و روان شناسی ازدواج

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

اختلالات روانی و روان شناسی ازدواج

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

مصرف های بیهوده در ازدواج

مصرف های بیهوده در ازدواج

ذهن ما باغچه است                   گل در آن باید کاشت

گر نکاری گل خوب                 علف هرز در آن می روید
انسان همواره برای تکمیل و تکامل بایستی تلاش هدفمند همراه با مراقبت دایمی داشته باشد از لقمان حکیم پرسیدند: «حکمت از که آموختی؟» گفت: «از نابینایان که تا جایی نبینند پای ننهند.» قدم الفوج قبل از اللولوج: «خروجت را پیش بینی کن قبل از آنکه وارد شوی.»
حال انسان به دنبال تکامل، آنگاه به هدف می رسد که ورودی های ذهنش را فیلتر گذاری نماید و به همه چیز اجازه ورود ندهد. انسان به آنچه می خورد باید بنگرد این فرمایش خداوند است یکی از برداشت های این است که غذای فکر و روح بایستی دیده شود از لحاظ منطقی، ارزشی، الهی، انسانی، روانشناختی و ... بررسی شود آنگاه اجازه ورود یابد و اگر پنهانی وارد وجود آدمی شد و آثار منفی آن را در بیرون مشاهده کردیم او را سریع از درون پاکسازی کنیم.
جمله خلقان سخره اندیشه اند
زین سبب خسته دل و غم پیشه اند
اجازه ندهیم اندیشه های ناپاک و انحرافی حاکم بر رفتارهای ما و سرنوشت ما شوند یک امر اساسی و حیاتی در تکامل آدمی ازدواج است دنیای نیکو و آخرت نیکو هنگامی تضمین شده است و هنگامی تعریف می یابد که انسان ازدواج کند ازدواج خاستگاه آرامش است آرامش منطقی و هماهنگ با فطرت در این دنیا در خانواده تبلور می یابد همه تلاش بایستی در تشکیل خانواده باشد خانواده صد آرامش است و اگر صدآید اعداد دیگر و اهداف دیگر نیز در آن پوشیده و همراه است. اما متاسفانه رفتار عده ای از مردمان مصداق مثل معروفی است که اسب را گم کرده دنبال نعلش می گردد یا شتر را گم کرد پی افسارش می گردد.
مهم های زندگی را باید شناخت و در پی بدست آوردن و حفظ آن بود یکی از مهم های زندگی تشکیل خانواده است. خانواده به انسان امید می دهد و امید به آدمی ایمان می دهد معنای زندگی می دهد خمیر مایه اصلی تکامل آدمی می گردد حال چه عوامل مهم تر از ازدواج شده اند و یا چه عواملی سد راه ازدواج و تشکیل خانواده اند؟! اگر از خانواده دختر یا پسر سوال شود بی گمان یکی از عوامل اصلی را خرج و مخارج ازدواج می دانند. توقع طرفین از یکدیگر در هزینه کردن ها. گاهی عروسی بهتر است که جهیزیه اش بیشتر است و گاهی دامادی با شخصیت تعریف می شود که خرج بیشتری برای عروس کرده باشد. اخلاق، علم و دانش، رفتارهای انسانی، تقوا و پاکدامنی درجه چندم می شود. و چه بسا دیده نمی شود و یا بهتر بگویم چشم هایمان را می بندیم و آنان را نمی جوئیم. علل مصرف بیهوده و یا مصرف های بیهوده. در این قسمت از نوشتار بعضی از مصرف ها معرفی و بیهودگی آن بیان می شود. در دوران عقد، هدایایی برای عروس و داماد آورده می شود که هدف اولیه و اصل و منطقی آن ابراز علاقه و نوعی ادب و احترام است. حال مشاهده می شود که این هدف فراموش شده و از یک لطف به یک باید تبدیل شده است و چه بسا در انجامش خواسته قلبی طیب خاطر و رضایت درونی دریافت نمی گردد. با آه و ناله و گله و شکایت صورت می پذیرد. بعضی از اهداء این هدایا همراه با یک لشگر آدم از طرفین صورت می گیرد مثلا شب چله ای، آدم های داماد، ماشین ماشین، گروه گروه با بچه های قد و نیم قد... عروس و دامادهایشان و همینطور آدم های عروس زودتر از همه آمده اند تا...
ببینند چه آورده اند؟! و چه داده اند؟! و یک معرکه گیری و نمایش صورت می گیرد هدف گم شد و تحریف شد قلوب به هم نزدیک نشدند بلکه دور شدند و آنچه حضور یافت، حسادت، گله، عصبانیت و خالی شدن جیب طرفین بود و مسابقه و معرکه گیری ادامه یافت حالا نوبت آن خانواده
است که شب چله ای را چگونه برگزار کنند و کم تر از آن ها نباشد و آدم هایشان هم بینند و قضاوت کنند؟!
هدف ازدواج آرامش بود اما حالا همه چیز شده مسابقه،چشم و هم چشمی، اجرای آداب و رسوم و دعوای رسم ما، رسم شما. بیشتر حرف های عروس و داماد اجرای خواسته های مادی شده و اینکه شما گذاشتید و دفاع و دعوا بعضی خانم ها بعد از ازدواج که هنوز دعواهای قبل و مشخص را فراموش نکرده اند و یا هنوز ادامه دارد لب به اعتراض گشوده و می گویند، گفتند ازدواج کنید آرامش یابید من که بدبخت شدم و فریاد برمی آورد که ای کاش در باغ گلها گم شده بودم و بله نگفته بودم! (عروس خانم رفته گل بچینه) و آقا داماد هم ادامه می دهد که من هم نیز کاش پایم شکسته بود و خواستگاری نیامده بودم! چرا؟ چرا؟ هدف ها گم شده اند و دیو مصرف حمله کرده است و از آنجا که متاسفانه در قرن بیستم و بیست و یکم بعضی فلاسفه مادی در تعریف انسان گفته اند: انسان حیوانی که مصرف می کند و انسانیت انسان را در گرو مصرف تعریف کرده اند و ما بدون هیچ مقاومتی و بدون هیچ اعتراضی و بدون هیچ نگرانی و بد آمدنی اسیر این تفکر شده ایم آسیب های آن را نادیده می گیریم و به جای اینکه انحراف ها را و اشتبا هها را جبران یا برطرف کنیم تیشه به اصل زده و صورت مسئله را پاک می کنیم و می گوئیم ازدواج نمی کنیم.
 

اخلاق در مصرف
 همه اخلاق رعایت عدالت است به معنای اعتدال در انجام رفتارها، احساس ها و ... و یکی از عواملی که انسان را از اعتدال در انجام کارها باز می دارد این است که انسان خود شرا و اهدافش را گم کند خودش نباشد با ساز دیگران کوک شود و فرمان زندگی اش، اعتقادش و رفتارش به دست خودش نباشد.
ساعتی میزان اینی ساعتی میزان آن
ساعتی میزان خود شو تا شوی موزون خویش (مولوی)
در رابطه با ازدواج بعضی از مردم از خط اعتدال می گذرند و اصلی ها را فدای فرعی ها می کنند به گونه ای که ذهن مادی بر ذهن انسانی غلبه می کند و انسان همه چیز را در مصرف تعریف می کند عروسی خوب کردن یعنی خرج کردن خوب. خوشبختی در یک زندگی را خلاصه در مصرف می کنند چرا که از خط اعتدال بیرون می رویم و فرعی ها مهم تر از اصلی ها می گردند؟ چند عامل را نام می بریم امید آن که این سبب شناسی خود یک راهکار باشد که اخلاق ما سلامت خود را پیدا کند و امر مقدس ازدواج قربانی این عوامل نگردد.
1-معرکه گیری و نمایش دادن
انسان وقتی درگیر مقایسه ها می شود و می خواهد دیده شود تعریف شود، تعریف دیگران برایش مهم می گردد همه هدف نمایش می شود پس خرج می کند مصرف می کند پای از گلیم بیرون می نهد و در مسیر بیماری اخلاق هر روز بیشتر ره می سپرد و اصل فدای فرع می گردد.
2-حقارت ها
ذهن مادی یک آدم خوب را کسی می داند که خرج کند عامل بزرگی را در مصرف می داند و بعضی از انسان ها که محتوی درونی خود را بد می بینند و مسایل مختلف گذشته باعث شده احساس های بد درونی آنان را آرام نسازد با مصرف مسکنی برای درمان حقارت می یابند هر چند این درمان خود یک درد مضاعف است.
3-عادت ها
تکرار رفتارها چه خوب و چه بد، عادت می گردد و طبیعت ثانوی انسان می گردد. عادت ها، یک امر عادی در زندگی می گردد و این خود عامل ایجاد یک خویشتن و همی می گردد و گویی اگر این رفتار صورت نگیرد هرچیز خوب می شود. می گویند ترک عادت موجب مرض است. ترک عادت بیمار کننده است. آیا چنین است؟!
4-یادگیری غلط
می رود از سینه ها در سینه ها از رده پنهان صلاح و کینه ها خیلی از رفتارهای آدمی بدون اراده وی در او نفوذ می کند. زیرا (همنشین بوی داری و بوی خود می آورد علی (ع))
یادگیری به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در انسان ایجاد می شود و انسان را به سوی انجام
صفحه9@ (ادامه در پایین صفحه )
آن رفتارها می کشاند. مصرف زدگی در امر ازدواج یک یادگیری کاذب و مصنوعی است.
5-جهل
جهل و نادانی ندانستن خیر و شر، ندانستن اصلی ها و فرعی ها.
عواقب کار را ندانستن. اینکه نمی دانیم که نمی دانیم.
انسان را به سوی بدی ها رهنمون می سازد و انسان خدای جهش می گردد.
6-نداشتن بلوغ اقتصادی
یکی از عوامل اختلاف خانوادگی یکی از عوامل ورشکستگی مالی مردم، تنظیم نکردن و مدیریت نداشتن دخل و خرج است و انسانی که مدیریت هزینه مصرف ندارد کسی نیست جز کسی که بلوغ اقتصادی ندارد. در تحقیق برای امر ازدواج یکی از مسائلی که جداً بایستی شناسایی شود و از اصول انتخاب همسر است. داشتن بلوغ اقتصادی. اما متاسفانه خانواده دختر یا پسر این امر را نه تنها دقت نمی کنند بله مصرف بی رویه و خرج های بیهوده را تشویق هم می کنند.
7-چرا باید همه چیز را با هم بخواهیم؟!
آدم هایی که درزندگی شخصی خود دارای امکانات مادی هستند. خانه خوب، وسایل کامل منزل و ... خودشان می گویند به مرور زمان به دست آورده اند. سختی هایی را تحمل کرده اند و اما امروز هم خودشان و هم فرزندانشان برای انجام یک ازدواج از جهیزیه گرفته تا وسایل نقلیه و منزل مسکونی توقع دارند...
-همه را داماد یا عروس داشته باشد. پس اگر نداری ازدواج نکن!
اجازه بدهیم به مروز زمان به همه چیز دست بیابیم، مطمئن باشید لذت بخش است.
8-آینده نگر بودن
تدبیر و تدبر یک صنعت کمال برای آدمی است و آن اینکه در انجام کارها آینده و اثرات آن را در نظر بگیریم.
آیا بایدهای مصرف در امر ازدواج عواقب و پیامدهای ناگوار ندارد؟ آیا مقدمه یک زندگی تلخ نمی گردد؟ آیا فرار از ازدواج را سبب نمی شود؟؟ آیا...
9-رفاه طلبی و عافیت طلبی افراطی
اگر رنج کشیدن آدمی حر می گردد قطره چو کشد حبس صدف در گردد (خیام)
رفاه طلبی و نداشتن و نیاموختن این باور که سختی ها انسان ساز است و به انسان مناعت طبع می دهد و انسان را پخته می سازد و هدف می دهد، اعتماد به نفس می دهد، عزت نفس می دهد، باعث شده مصرف برای رفاه افزایش یابد و از همان روز اول زندگی همه چیز مهیا شود، آن هم از نوع مرغوب و گرانش؟
10-دخالت دیگران
چه بسا بعضی از مخارج مصرفی و غیرمنطقی در امر ازدواج توسط دیگرانی بر انسان تحمیل می گردد که سودی و نفعی را در آن برای خود در نظر می گیرند فیلم برداری با همه امکانات، آرایش با، گل آرایی ماشین و ...
تالار باب، پذیرایی از انواع ...
11-تبلیغات از طریق روان شناسی
متقاعد سازی توسط تبلیغات رسانه ای، انسان ها متقاعد می شوند که مصرف کنند، و مصرف کردن یک فرهنگ و یک باور می گردد.
و یکی از موقعیت هایی که مصرف افراطی و کاذب چشمگیر است در اقدامات و اجرای امر ازدواج می باشد.
12-تنوع طلبی:
نو به نو شدن، یکی دیگر شدن، چشمگیر بودن مطرح شدن، حوصله مان سرنرفتن، منم منم کردن و ...
دلایلی است که بعضی آدم ها می آمدند تا مصرف کنند و یک نوع ادای روشنفکری نیز می باشد.
13- آداب و رسوم
کاشکی به یاد می آوردیم و کاش سرنوشت شوم افرادی که تنها دلیل انجام کارهایشان را آداب و رسوم مطرح می کنند را مشاهده می کردیم و عبرت می گرفتیم. بسیاری از آداب و رسوم یک تعصب کور است.
و کور ممکن است در چاله بیفتد. یکی از چاله های آسیب زای خانواده توقعات و مصرف هاست.
به جای اینکه دلیل بیاوریم رسم ما این است. بگوییم عقل اقتصادی می گوید تدبیر این چنین است و بر اساس بلوغ عقلی و اقتصادی و معنوی مدیریت مصرف داشته باشیم.
14-و شاید علت های دیگر:
یادآور می شویم، شیطان اعمال بد را زینت می دهد و انسان ها را به دام می اندازد. یادمان باشد مهم های زندگی و آرامش را شناسایی می کنیم.
و بدانیم ازدواج سالم، ساده و همراه با ارزش های الهی، بهشت دنیای ما را می سازد و دعای قرآنی ربنا آتنا فی الدنیا و فی الاخره حسنه را به اجابت می رساند.

پی نوشت ها :
 1-گلستان سعدی
2-قرآن کریم
3-مثنوی مولوی
4-امثال و حکم دهخدا (ماده الف)
5-مثنوی مولوی
6-مثنوی قدسیه احمد نراقی
7-غرر الحکم
8-خیام نیشابوری
نقل به مضمون یا برداشت از کتاب های شهید مطهری، روان شناسی اجتماعی دکتر کاردان، زندگی در عیش مردن در خوشی، نیل پسمن دکتر صادق طباطبائی، تفکر زائد محمد جعفر مصفا.
 منبع:عطر سیب شماره سوم

اصلاح الگوی سنت

اصلاح الگوی سنت

نگرشی به برخی آداب و رسوم قدیمی ازدواج
اغلب مردم دنیا به واسطه شرایط خاص اقلیمی، فرهنگی، مذهبی و ... خود را مقید به رعایت یک سری آداب و رسوم خاص می دانند. این آداب و رسوم در بعضی موارد موجب پیشرفت و توسعه ی اجتماعی و فرهنگی جوامع شده و گاهی نیز در جهت عکس آن عمل می کند. با نگاهی عمیق به هر یک از رسوم پدید آمده در میان اقوام و ملت های گوناگون به فسلفه ای که موجب پدیدار شدن آن عادت شده پی خواهیم برد. یافتن این فلسفه ها ما را در شناسایی هرچه بهتر ملت ها و اقوام رهنمون می سازد.
موضوع ازدواج، مقوله ای است که بخش بسیار بزرگی از عادت ها، رسوم و آداب هر ملت را به خود اختصاص می دهد. هر قوم، قبیله و گروه از مردم با توجه به شرایط خود، را ملزم به رعایت این آداب و رسوم می دانند.
موضوعی که در این جا قصد پرداختن به آن را داریم نگاه کوتاهی به بخشی از آداب و رسوم مردم اصفهان همراه با نیمه نگاهی به فلسفه ی این آداب می باشد.
علت پرداختن به این موضوع این است که اگر نگاهی به فلسفه ی وجود آداب و رسوم معمول در ازدواج بیندازیم به این نکته پی خواهیم برد که رسوم فعلی حاکم در جامعه نسبت به اصل این آداب و عادات و شاخ و برگ های فزاینده ای پیدا کرده که گاه با فلسفه ی اصلی این رسوم مغایرت دارد و صرفاً به واسطه ی گذشت زمان این تغییرات در آداب و رسوم عادت شده است. اگر با نگاهی عاقلانه به این موضوع بنگریم و در یک جنبش فرهنگی، آداب و رسوم خود را با اصل آنها که مبتنی بر فلسفه های محکم و دلایل منطقی می باشد بازگردانیم در زمینه ی جلوگیری از بسیاری از هزینه های گزاف و بیهوده قدم مهمی برداشته ایم. شاید نامگذاری سال (1388)به عنوان اصلاح الگوی مصرف بهانه بسیار خوبی برای آغاز اصلاح این بخش مهم از آداب و رسوم باشد.
قبل از شروع بحث به دو نکته مقدماتی اشاره می کنیم.
-آداب و رسوم مردم اصفهان آن چنان گستردگی دارد که شاید مردم هر منطقه از آن آداب گوناگونی برای خود داشته باشند که بررسی آن فرصت فراخی می طلبد لذا در این کوتاهه تنها می توانیم به بخشی از این آداب گسترده بپردازیم.
-آداب و رسوم ذکر شده در این مطالب مربوط به اصفهان قدیم بوده و سعی شده با نام قدیم آن نیز آشنایی پیدا شود.

مراسم خواستگاری(دلالگی)
 
عده ای از افراد به عنوان واسطه در محلات به معرفی گزینه ها به خانواده ها می پرداختند که این امر به دلالی شهرت داشت. این واسطه ها با دریافت شرایط مطلوب خانواده پسر به دنبال دختر مورد نظر می گشتند و آن را به عنوان مادر داماد معرفی می نمودند.
جلسات خواستگاری اغلب بدون حضور داماد و صرفاً زنانه برگزار می شد.
در این جلسات که تعداد آنها از (2)تا سه جلسه بود. با حضور زنان بزرگ خانواده داماد و خانواده ی عروس به همراه عروس برگزار می شد.
در صورت موافقت طرفین مراسم «شیرینی خوران» برگزار می گردید.

«شیرینی خورون»
 
این مراسم با ترکیبی شبیه ترکیب مراسم خواستگاری و البته کمی گسترده تر در خانواده ی عروس برگزار می شد. در منزل عروس به عنوان موافقت طرفین شیرینی توسط دو خانواده صرف می شد. لازم به ذکر است پذیرایی مراسم خواستگاری «چای و قلیان» و مراسم شیرینی خورون چای، قلیان و شیرینی، گز یا سوهان بوده است.
پس از مراسم شیرینی خورون نوبت به کدخدا کنون یا همان مهربرون امروزی می رسد.

کدخداکنون(مهربرون)
 
این مراسم برعکس جلسات قبلی برگزار شده به صورت کاملاً مردانه و غالباً با حضور داماد و در منزل عروس برگزار می گردید. موضوع جلسه تعیین مهریه و پذیرایی آن مانند جلسه ی شرینی خورون بوده است.

پشت پا
 
پس از بازگشت خانواده ی داماد از خانه ی عروس، خانواده ی عروس به عنوان اینکه جای خالی خانواده ی داماد را حس کرده اند یک کاسه نبات، یک جلد کلام ا... مجید و یک عدد آینه به عنوان پشت پایی توسط یک نفر خونچه کش به منزل داماد ارسال می کردند.

مراسم صیغه
 
این مراسم مردانه و زنانه در خانواده ی عروس برگزار
می گردد. نکته ی جالب توجه این مراسم فضای برگزاری آن می باشد. در هنگام قرائت صیغه عروس به روی پارچه ی سفید (2×1) به نام سوزنی و داخل جانماز می نشسته و صیغه قرائت می شده است. پذیرایی جلسه چای و شربت و شیرینی بود.
در این مراسم هدیه ای به عنوان نامزدی به عروس از طرف خانواده ی داماد اهدا می شد که غالباً یک قطعه طلا بود. این هدیه به همراه یک کاسه نباتی که در مراسم پشت پا توسط خانواده ی عروس به خانواده داماد اهدا شده بود، داده می شد. پس از مراسم صیغه خانواده عروس در ازای هدیه ی که به دختر آنها داده شده بود (نامزدی) در همان کاسه نباتی که در چندین مرتبه رد و بدل شده بود یک قباره کت و شلوار به همراه مقداری نقل به خانواده ی داماد به عنوان پشت پا هدیه می دادند.

مهمانی پشت عقد
 
پس از مراسم صیغه (عقد) خانواده عروس از خانواده داماد دعوت به عمل می آورند و به وسیله ی شیرین پلو، قرمه سبزی، کوکو قندی و دیگر غذاها از آنها پذیرایی می کردند. در بعضی از خانواده ها بسته به بضاعت مالی هدیه ای از طرف خانواده ی داماد به عروس داده می شد.

آورد و برد
 
در فاصله ی بین عقد و عروسی خانواده ی داماد هدیه های گوناگونی به عنوان آورد و برد به عروس هدیه می دادند و فلسفه ی این هدیه ها که غالباً پارچه، شیرینی، نقل و ... بود. نفقه ای بود که در مدت عقد به گردن داماد بود ولی پرداخت نمی شد. تمام این هدیه ها قبل از مراسم عروسی به منزل داماد آورده و با تزئینات خاص و توسط خونچه پسر به منزل عروس برگردانده می شد.

حنابندان
 
چند روز قبل از مراسم عروسی خانواده عروس و داماد، عروس و داماد را به حمام برده و طی مراسمی حنابندان می کردند. این مراسم جایگزین آرایشگاه امروزی است.

بردن خونچه
 
شب قبل از عروسی جهیزیه ی عروس توسط خونچه برها به خانه داماد منتقل می شد. خونچه بردن در هنگام ورود از پدر و مادر انعام می گرفتند.

مراسم سلام
 
صبح قبل از عروسی خانواده داماد به همراه داماد به منظور عرض ادب به پدر عروس به منزول عروس می رفتند و به اصطلاح به خاطر آشنایی بیشتر داماد و پدر زن و رفع خجالت فی ما بین در منزل عروس مهمانی کوتاهی برگزار می کردند. این مراسم به صورت کاملاً مردانه برگزار می شد.

مراسم عروسی
 
مراسم عروسی مانند عروسی های امروزی برگزار می شد با این تفاوت که خانواده ی عروس بسیار محدودتر از خانواده ی داماد دعوت می شدند. به عنوان مثال مادر عروس در مراسم عروسی حضور نداشته است. تفاوت دیگر این بود که تمام حاضرین در مراسم عروسی (24)ساعت در منزل داماد به سر می بردند. این مدت زمان از قبل از شروع مراسم عروسی آغاز و تا پایان مراسم بندر تخت ادامه داشت.

مراسم بندرتخت
 
این مراسم نیز مانند مراسم بندرتخت امروز برگزار می شد و موضوع آن معرفی هدایایی از طرف اقوام به عروس و داماد بود.

جاخالی
 
چند روز پس از عروسی خانواده ی عروس به عنوان اینکه جای خالی عروس را در خانه ی خود احساس کرده اند هدیه ای را به منزل داماد می آورند.

با نگاهی کوتاه به رسوم و قواعد اصفهان قدیم به این نکته ی مهم پی می بریم که در حالی که رسم و رسوم و سنت ها در نهایت دقت و تفصیلاً برگزار می شده رعایت اختصار و جلوگیری از ریخت و پاش در آن رعایت می شد که این امر می تواند الگوی بسیار مناسبی برای مراسم امروزی باشد.
منبع:عطر سیب شماره سوم

اینجا همه چیز بوی اشرافی می دهد!

اینجا همه چیز بوی اشرافی می دهد!

نگاهی به هزینه های کاذب در ازدواج های امروزی
لیموزین، لگسوز، پرادو، کمری و یا هر اتومبیل دیگر، فرقی نمی کند. مهم این است که همه در یک اصل مشترک هستند؛ دو سرنشین شیک پوش! غرق در انبوهی از گل و روبان، یکی عروس و دیگری داماد. همه چیز مهیای شبی به یاد ماندنی است، مهمان ها همه آدم های مهمی هستند و کوچک ترین کوتاهی در پذیرایی سبب خرده گیری از جانب داماد نسبت به خدمتکارهای می شود، چرا که داماد به وسیله بی سیم با چند نفر دیگر در گوشه گوشه ی باغ از وضعیت پذیرایی و رسیدگی به امور در ارتباط است. نوازنده ها هم چند ساعتی است کارشان را شرو کرده اند و خواننده معروف هرآنچه را حضار درخواست کنند، می خواند. در سمتی دیگر از باغ بساط سفره خانه سنتی مهیای پذیرایی از میهمانان است و خدمه با لباس های محلی مشغول خدمت رسانی.
آخر می گویند دارندگی، برازندگی است! نورافشانی باغ اما از همه چشمگیرتر است و عده ای زیر این نور با حرکات موزون به جشن رونق می بخشند و آن وقت است که انبوهی از تراول و اسکناس بر سرشان سرازیر و در تشعشع نور بر زمین می لغزند.
مدت هاست که دیگر ساده زیستی ارج و منزلتی ندارد و مدل ماشین و لباس و متراژ خانه و ویلا و کوچه و خیابان محل زندگی، جای خیلی از ارزش ها را گرفته است.
داستان پردازی نیست، اینها تنها گوشه ای از اتفاقاتی است که در مراسم بعضی از ایرانی ها اتفاق می افتد؛ شاید همین نزدیکی ها. خیال پردازی نیست وقتی می شنویم دختر و پسر یکی ازهزاران خانواده ثروتمند، جشنی را برای به خانه بخت رفتن ترتیب داده اند که در آن همه چیز رنگ و بوی اشرافی می دهد. این که عروس خانم اصرار دارد غذاهای شب عروسی اش در ظروف نقره آراسته به فیروزه یا سرویس های غذاخوری طلاکوب سرو شود و یا برای دوخت لباس چند میلیون تومانی عروسی اش به فلان کشور سفر کند هزینه چند عکس و فیلمبرداری و یا... ماه عسل های این زوج ها هم بیشتر رویاست؛ سفر به رم، لندن، قاهره، جزایر قناری و ... در انتها باز هم می گویند کاستی هایی داشت! اما اینها واقعیت هایی است که زیر پوست این شهر اتفاق می افتد. ما هم می گوییم، دارندگی، برازندگی است؛ اما به چه قمیتی! البته درست می گویند. سده هاست که این چنین بوده است و ثروتمندان با تکیه بر پول هایشان هر کاری که خواسته اند کرده اند و همواره گرامی بوده اند. انگار تجمل پرستی و اشرافی گری ویروسی است که دست بردار آدمی نمی شود و پلکانی است که پایانی ندارد، چرا که سال هاست گریبان طبقه پایین و متوسط را هم گرفته است.
گفته می شود در هندوستان که کشور فقرا و مهاراجه هاست، افزایش دو رقمی تورم هم حریف هزینه های گزاف ازدواج نشده و همچون گذشته زوج های هندی نخستین روزهای زندگی خود را با صرف مبالغ زیادی سپری می کنند. به این ترتیب عروس و دامادهای این کشور به طور معمول پس انداز (10 تا 16)سال زندگی خود را در مراسم عروسی خرج می کنند و حتی حاضرند به قیمت بدهکار شدن و گرفتن وام، هزینه های بالای ازدواج را که تا مرز (10)هزار دلار هم می رسد، فراهم کنند.

ثروتمندان بانیان انتقال تجمل گرایی به اقشار پایین
 
معلوم نیست سرانجام چه کسی خوشبخت واقعی است. سعی ما هم این نیست که در این نوشتار به ابعاد خوشبختی بپردازیم چرا که خود شرح مبسوطی را می طلبد. چه کسی می داند سرنوشت آنانی که جشن عروسی شان را با صرف میلیون ها تومان برپا کرده اند به کجا کشیده؟ معلوم نیست؛ شاید اکنون آنها همان قدر خوشبخت باشند که شب عروسی شان و شاید هم... مردم عادی البته هر آن که را بیشتر خرج کند بیشتر می پسندند، چون به باور آنها این آدم ها متجددند و باعث افتخار. اما باز هم این یک نظر عامیانه است ولی وقتی نگاه به ازدواج از نظرگاه تخصصی باشد وضعش فرق می کند چنان که به اعتقاد جامعه شناسان اهل فن ازدواج نه پدیده ای فردی، بلکه مساله ای اجتماعی فرهنگی و تابع خرده فرهنگ های جامعه است. اینان ثروتمندان را بانیان انتقال تجمل گرایی به اقشار پایین جامعه می دانند. در واقع وقتی طبقه مرفه جامعه رفتار اشرافی از خود نشان دهد، دیگران هم می کوشند به هر ترتیب ممکن ادای آنها را در بیاورند. پس به این ترتیب تاثیر منفی این خرده فرهنگ بر کل جامعه اثر می کند و تبدیل به هنجاری می گردد که به واسطه تکرار و پذیرفته شدن مورد قبول همه می شود. بنابراین اگر در جامعه ای مسایل مادی و اسراف تبدیل به ارزش شود و ملاک ارزیابی ها قرار گیرد، کسی تایید می شود که تجمل پرست و علاقه مند به مصرف زیاد است. به همین دلیل وظیفه حکم می کند که نسبت به پیامدهای این گونه رفتارها هشدار داد. پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی، و باید اذعان نمود که زیان های تجمل گرایی در هر کدام از این عرصه ها قابل تامل می باشد. در جامعه ای که اصل این است که آدم ها هر چه بیشتر مصرف کنند چشمگیر تر می شوند و برای پیروزی در این مسابقه هر چیزی را نردبان پیشرفت قرار می دهند. کسی که ثروت دارد، باید به اندازه شان انسانی اش در رفاه و آسایش باشد، اما اگر این ثروت به حدی است که توان خدمت رسانی به کل جامعه را دارد، باید در این مسیر از آن بهره گیری شود. این چشم و هم چشمی های کاذب، جامعه را به سوی تغییر فرهنگ ها و ارزش ها سوق می دهد و به دنبال آن فرهنگ غنی و ارزشمند ایرانی و اسلامی به سوی فرهنگ تجمل گرایی می رود.

فرهنگ تجمل گرایی به جای فرهنگ ساده زیستی
 
فرخ یزدان جو کارشناس ارشد مشاوره در مورد برپایی مجالس مجلل می گوید: تغییر ارزش ها مردم را به سمت تجمل سوق داده است. اکنون ارزش نزد مردم در موضوع ازدواج تغییر کرده است. اکنون برپایی مجالس خوب با ریخت و پاش فراوان را یک نوع ارزش می دانند و هنگامی که ارزش ها نزد افراد این گونه شکل بگیرد، بالطبع گروهی از جامعه به این سمت رو خواهند آورد. وی دیگر معضلات تجمل گرایی را اهمیت دادن به نظر دیگران می داند و می افزاید: برخی از افراد تصور می کنند که مجلس عروسی یعنی تشریفات فراوان که باید نشان دهد که چه مقامی دارند و آن را نشانه محترمی می دانند که تا مدت ها می توانند به آن ببالند، البته به زعم خودشان تا زمانی که کسی روی دستشان بلند نشده است. افراد بیشتر از میل و خواسته خودشان به نظر و خواسته دیگران اهمیت می دهند و طبق نظر آنان مراسم را برگزار می کنند، یعنی این که آب را به مزه دیگران می خورند و دیدگاه خودشان را فدای نظر و سلیقه و اظهار نظرهای دیگران می کنند.
وی افزود: بحث چشم و هم چشمی از بدترین عوامل رواج برپایی عروسی های مجلل و صرف هزینه های گزاف و سنگینی این هزینه ها بر دوش زوجین و خانواده هاست. در گذشته این موضوع را فقط به خانم ها منتسب می دانستند ولی اکنون این موضوع را به صورت گسترده در بین آقایان نیز مشاهده می کنیم که می خواهند با برپایی بهترین مجلس مورد تمجید و تحسین دیگران قرار گیرند، برپایی این مجالس حتی برای برخی بسیار سخت است و با قرض و وام صورت می پذیرد. یزدان جو اضافه می کند: توجه به ظواهر باعث غفلت از اصل موضوع شده است. فردی که ازدواج می کند باید بداند که برخی مسوولیت ها و تعهدها را باید پذیرا باشد و ذهن خود را محدود به مراسم مجلل، تالار، تعداد میهمان و شیوه پذیرایی معطوف نکنند و مراسم را برای برتری جویی نسبت به دیگران قلمداد نکنند.
به گفته وی، به برخی از این افراد می توان با این دید نگاه کرد که یک سری از کمبودها و احساس حقارت ها باعث این ولخرجی ها می شود. آنان بدین وسیله می خواهند ضعف های خود را جبران کنند. این گونه افراد از کمبود عزت نفس رنج می برند و رخی افراد هستند که ایده آل گرا هستند و از پذیرش واقعیت های زندگی پرهیز می کنند. این افراد کمال گرایی را در جنبه های ظاهری زندگی و زیاده خواهی های خود می بینند و انتظارات خود را با امکانات خود منطبق نمی سازند.
یزدان جو تصریح می کنند: برخی زوجین با این نگاه سطحی که انسان یک بار بیشتر ازدواج نمی کند این امر را برای خود مجوزی می دانند که هرگونه هزینه ای که می خواهند بکنند. این گونه هزینه ها نباید خانواده ها را از این موضوع غافل کند که برپایی این مراسم سالیان سال مشکلاتی را بردوش زوجین تحمیل خواهد کرد. تجربه نشان می دهد برگزاری مجالس باشکوه به دلیل وسواسی که زوجین و خانواده در برپایی و تدارک مراسم دارند، دلهره و اضطراب فراوان نیز به آنان منتقل می شود که این امر مانع خاطره انگیز شدن مجلس عروسی خواهد شد. وی افزود: مراسم عروسی محدود به زمان است، ولی پرداخت هزینه ها بسیار سنگین و دردسرساز است و از روزها و ماه ها قبل افراد را با دلهره های عجیب رو به رو می کند.
ما با افراد زیادی مواجه شده ایم که با دلهره های زیاد رو به رو هستند و همیشه از این که مجلس به نحو احسن برپا نشود، دچار ترس هستند و مراسمی که باید باعث آرامش و لذت بخشی باشد، به مراسمی دلهره آور تبدیل می شود و بر اعصاب و روان افراد تاثیر منفی خواهد گذاشت و این امر به زندگی آنان هم رسوخ خواهد کرد.
به عنوان نمونه چندی پیش در یکی از مجالس مجلل مادر داماد در شب عروسی دچار سکته قلبی شد و در پی آن فوت کرد.
یزدان جو گفت: هزینه های فراوان مجالس عروسی سایر هزینه ها را هم افزایش می دهد، وقتی خانواده داماد مجلس مجلل می گیرند خانواده عروس نیز باید جهیزیه کامل بخرند و باید خانه بزرگ
تهیه شود و این دور باطل به همین نحو انجام می پذیرد که در نهایت خانواده ها از کار همدیگر راضی نمی شوند و باعث بروز برخی مشاجرات بین خانواده ها و زوجین می شود و نشاط و شادابی زن ومرد را از بین خواهد برد و تولید مشکلات بعدی و ایجاد اختلالات روحی و روانی بین زوجین خانواده می کند، وی می افزاید: در دین اسلام هم به برگزاری مراسم اشاره و تاکید شده است، ولی مراسم امروزه با توصیه های اسلام سنخیت ندارد. در صورتی که مجلسی به سادگی برگزار شود، شیرینی و جذابیت بیشتری دارد و خاطره های دلنشین برجا خواهد گذاشت، مراسمی که اکنون در روستاهای ایران با کمترین هزینه برپا می شود. جذابیت و زیبایی خاصی هم برای میهمان ها و هم برای میزبان به ارمغان خواهد آورد.
کارشناس ارشد مشاوره می گوید: باید ارزش ها را به سمت ارزش های اسلامی تغییر دهیم و فرهنگ تجمل گرایی را بر فرهنگ ساده زیستی ترجیح دهیم. این امر از رسانه ها به خصوص رسانه ملی باید آغاز شود که متاسفانه در حال حاضر رسانه ها خودشان از مروجان اصلی فرهنگ تجمل گرایی در جامعه هستند. اکنون تغییر ارزش ها باعث رغبت اکثر جوانان به برپایی مجالس مجلل شده است. این فرهنگ تجمل که پس از سالیان متمادی وارد فرهنگ ایرانی و اسلامی شده را باید با فرهنگ سازی مجدد به صورت اولیه آن بازگردانند. جوانان باید بدانند هزینه های سنگین ضامن خوشبختی و استمرار زندگی نیست، چنان که به گفته مقام معظم رهبری عزت و شرف دختر و پسر به انسانیت و تقوی است نه به خرج های زیادی و تشریفات عروسی ها.
با همه این اوصاف می دانیم که هر پدیده اجتماعی، آثار و نتایجی را به دنبال خود می آورد و در بعضی موارد، برکنش ها و واکنش های نسل آینده جامعه نیز تاثیر می گذارد و آن را دگرگون می سازد. باید دانست اسلام از گرایش فطری بشر به زیبایی آگاه است.
به همین دلیل برآوردن این نیاز طبیعی و فطری را در محدوده شریعت و عقل مورد تایید قرار می دهد، ولی فراتر از این محدوده را نهی کرده است؛ زیرا هدر دادن ثروت و اموال برای امور واهی مانند تجمل گرایی مجاز نیست. امام رضا علیه السلام در روایتی فرموده است: «ان الله یبغض القیل و القال و اضاعه المال و اکثر السوال» خداوند قیل و قال (گفتار بیهوده) و تباه سازی اموال و درخواست کردن فراوان را دوست نمی دارد. [1]در روایت دیگری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است:«هر کس لباسی بپوشد و در آن اظهار بزرگی کند، خداوند به وسیله آن او را از لب دوزخ فرو می کشد و او همراه قارون خواهد بود».[2]
تجمل و تجمل گرایی سبب تباهی سرمایه های مادی، زمینه سازی برای گناهان، گسترش فقر در جامعه، تبدیل ارزش به ضد ارزش، کاهش معنویت در جامعه، از بین رفتن آرامش واقعی، ناتوانی در انجام وظیفه، فراموشی یاد خدا و قیامت، ورشکستگی و بدهکاری، رویارویی با حق و حقیقیت و عذاب الهی می شود.

هزینه های ازدواج در یک کلام
 
اگر بخواهیم از هزینه های روز خواستگاری شروع کنیم در حدود (100 تا 300)هزار تومان هزینه بر است. اگر دو طرف همدیگر را نپسندیدند این قصه دوباره تکرار می شود، اگر مورد رضایت دو طرف باشد نوبت به هزینه بله برون می رسد. هزینه ای بین (100 تا 500)هزار تومان. بین (20 تا 50)هزار تومان هزینه خواندن یک صیغه محرمیت و (70 تا 100)هزار تومان جهت آزمایش باید پرداخت که هزینه ژنتیک و HIV نیز جدا می باشد.
طرفین که تصمیم به استقلال از خانواده را گرفته اند، برای تهیه یک منزل با متراژ پایین در یکی از محله های شهر با امکانات معمولی باید آنقدر درآمد داشته باشند که حداقل در ماه حدود (500)هزار تا یک میلیون تومان بپردازند، یا دست کم (15)میلیون تومان بابت رهن. از رهن و اجاره که بگذریم هزینه های برگزاری جشن عروسی و هزینه های قبل از آن قضیه ای مفصل تر است.

هزینه های قبل از عروسی
 
از هزینه های قبل از عروسی حلقه عروسی است که شاید شروع این مخارج با خرید یک حلقه انگشتر آغاز می شود. حلقه ای که بسته به سلیقه طرفین می تواند ساده با قیمتی در حدود (250)هزار تومان یا پرنگین و سنگین تا یک میلیون تومان باشد. آینه و شمعدان گزینه بعدی است. بعد از خرید حلقه عروسی، نوبت آینه و شمعدان می رسد. قیمت انواع نقره آن در سایز معمولی از (500)هزار تومان شروع می شود و با بزرگترین سایز و ابعادش و مقدار نقره ای که به کار گرفته شده است افزایش می یابد البته اگر فقط روکش نقره داشته باشد قیمتی حدود (150)هزار تومان دارد که تنها مختص به نقره نمی باشد به طوری که قیمت آینه و شمعدان و آب طلا حدود (15 تا 20)درصد گران تر از آینه و شمعدان آب نقره می باشد.
که تمام این قیمت ها بسته به نوع آینه و شمعدان، سایز، حجم و ابعاد آن متفاوت می باشد. و اما فلسفه ی اصلی؛ سرویس طلای عروس خانم فلسفه ی جداگانه دارد، قیمت این سرویس بسته به میزان طلا و جواهرات به کار رفته در آن از یک میلیون تومان که تقریباً بدون جواهرات است آغاز می شود و گاهی به ارقام سرسام آوری (پنج میلیون تومان بیشتر) می رسد که جوانان را از ازدواج کردن پشیمان می کند. البته سرویس در حدود (600)هزار تومان نیز وجود دارد که مطابق سلیقه و مد امروزی نمی باشد و کمتر عروس خانمی آنها را انتخاب می کند. مطابق رسم و رسوم کالاهای دیگر مثل لوازم آرایش، پوشاک، حوله و چمدان و ... به این لیست اضافه می شود که هزینه ای بین (800)هزار تومان تا یک میلیون تومان را در برمی گیرد.

هزینه های برگزاری جشن عروسی
 
مهمترین قسمت، انتخاب مکانی است که برای برگزاری جشن عروسی در نظر گرفته می شود. اگر منزل شخصی به حدی بزرگ باشد که حداقل (150)نفر را بتوان در آن پذیرایی کرد، از هزینه ی این بخش معاف هستید، در غیراین صورت اجاره تالار پذیرایی برای برگزاری جشن عروسی معمولاً بسته به این کار در کدام محله قرار دارند به عنوان ورودی از (80)هزار تومان تا (800)هزار تومان متغیر است.
این مبالغ در روزهای آخر هفته و ایام تعطیل، میزان خدمه، سالن غذاخوری جداگانه، ارائه غذا، امکان استفاده از رقص نور در سالن و ... بیشتر است و اگر میل به گرفتن باغ دارید، ورودی باغ نیز در حدود یک میلیون تا سه میلیون می باشد. حال اگر مراسم عقد نیز همزمان با مراسم عروسی باشد، قیمت اجراه یک سفره عقد از (90)هزار تومان شروع می شود و تا حتی دو میلیون تومان.حداقل هزینه عاقد نیز برابر (40)هزار و حداکثر (150)هزار تومان می باشد. اگر بخواهید یک گروه موزیک نیز به موارد اضافه کنید در ساده ترین حالت با یک ارگ و یک
خواننده از (150)هزار تومان شروع می شود و گاه به سه میلیون تومان نیز می رسد. میوه و شیرینی از خوردنی های جدانشدنی برگزاری مراسم عروسی هستند.
بسته به تنوع و سلیقه و زمان برگزاری، حدود (400)هزار تومان حداقل هزینه این قیمت می باشد که تخمین دقیق با توجه به قیمت های متغیر امکان پذیر نیست. کیک عروسی نیز ماجرای جداگانه دارد که در انواع دو، سه یا چهار طبقه و گاهی نیز با طبقات بیشتر سفارش داده می شود. قیمت کیک با توجه به شکل و تزیینات و وزن آن متفاوت است و در حدود (60 تا 200)هزار تومان قیمت دارد. بعد از تعیین مکان مراسم نوبت به کارت عروسی می رسد که بسته به سلیقه عروس خانم بین هر کارت (100)تا سه هزار تومان متغیر است.
ادامه ماجرا...
شیرین ترین هزینه های جشن برای عروس خانم، انتخاب لباس عروس است. بیشتر عروس خانم های منصف ترجیح می دهند لباس عروس را برای شب عروسی اجاره کنند البته گاهی قیمت خرید و اجاره چندان تفاوتی ندارد. قیمت اجاره از (150)هزار تومان شروع می شود و به پنج میلیون تومان گاه می رسد. آرایشگاه هم بسته به میزان معروفیت مبالغ متفاوت و قابل توجهی دریافت می کنند. طبق نرخ شورای صنفی آرایشگاه ها هزینه آرایش عروس بدون گریم (120)هزار تومان و با گریم (150)هزار تومان می باشد اما این قیمت ها در آرایشگاه های معمولی آغاز و در آرایشگاه های اسم و رسم دار با اضافه شدن سایر خدمات حتی به حدود (1/5)تا دو میلیون تومان افزایش می یابد. تامین دسته گل عروس و تزیین ماشین عروس از (150)هزار تومان تا دو میلیون تومان متغیر است. البته ماشین عروس مقوله ای دیگر است. اگر اتومبیل داشته باشید که چه بهتر اگرنه علاوه بر تزئین ماشین مبلغی نیز برای اجاره اتومبیل باید بپردازند.

سکانس دیدنی و ماندنی
 
ماندگارترین هزینه های مراسم عروسی، هزینه مربوط به این قسمت است. تمام هزینه های اشاره شده، هزینه هایی هستند که پس از پایان عروسی تمام می شوند و تنها عکس و فیلم است که تا پایان عمر، طعم شیرین مراسم عروسی را در خاطره طرفین حفظ می کند. گاهی زوجین از هزینه های بخش های دیگر می کاهند و روی این بخش سرمایه گذاری بیشتری می کنند. هزینه این بخش بسته به تعداد عکس، سایز و نوع کاغذ چاپی، نوع و تعداد آلبوم و تعداد دوربین های به کار رفته و نوع دوربین...PD،HD) برای فیلمبرداری متفاوت است و حداقل (600)هزار تومان می باشد تا هر مقدار که بخواهید.
موارد گفته شده تمام مخارجی است که داماد برای شروع زندگی مشترک باید بپردازند. این مخارج باید کنترل شوند نه این که برگزاری مراسم عروسی تنها هزینه ای سنگین برای شما در برداشته باشد. اما اگر با حداقل هزینه جشن ساده ای برگزار کنید خاطره آن را تا ابد در دل نگه داشته اید.
اصلاح الگوی مصرف نیازمند فرهنگ سازی و کار فرهنگی مستمر است، تغییر رفتارهای نادرست بدون زمینه و بستر فرهنگی ممکن نیست، دوری از اسراف و تبذیر و رعایت قناعت و دقت در شیوه به مصرف رساندن منابع و اهتمام به افزایش بهره وری یک اخلاق و یک فرهنگ و یک تربیت و یک «سبک زندگی» است که باید در باورها و بینش و انگیزه ها و گرایش های مردم ریشه دار شود.
منابع:
1-ر.ک:روزنامه اصفهان زیبا شماره 475، ص 4
2-پایگاه های اطلاع رسانی تبیان و آفتاب

اسامی تالارها___ ظرفیت/نفر____ مراسم عروسی/ هزار تومان____ مراسم عقد/ هزار تومان
تالار کاخ سپید 300 ایام هفته 650 550
آخر هفته 750 650
تالار شهروند 300 ایام هفته 550 550
آخر هفته 650 650
تالار زیتون 300 ایام هفته 215 182
آخر هفته 305 260

آینه و شمعدان_____ حداقل قیمت/ تومان________________ حداکثر قیمت/ تومان
تمام نقره یک میلیون بسته به وزن تا 50 میلیون
برنج روکش نقره 185/000 یک میلیون
برنج 120/000 350/000
چوب 500/000 یک میلیون
آب طلا در کوچکترین اندازه 120/000 بسته به وزن تا 50 میلیون
منبع:عطر سیب شماره سوم

زندگی به رنگ عشق: اسرار ازدواج های شادکام

زندگی به رنگ عشق: اسرار ازدواج های شادکام
 
افراد برخوردار از کارکرد مطلوب صرفاً به بشریت عشق نمی ورزند، بلکه به تعداد محدودی از آدمیان عمیقاً علاقه مند هستند. از دیدگاه نظریه پردازان کمال و خودشکوفایی کسانی که کارکرد روانی خوبی دارند، قادرند پیوندهای عاطفی و صمیمانه ویژه ای با برخی از افرادی که دوروبر آنها هستند برقرار سازند. عشق ورزی و دوست داشتن و دوست داشته شدن در زندگی از عمده نیازهای بشر است. پژوهشگران گزارش کرده اند که اکثر قریب به اتفاق افراد در پاسخ به این پرسش که : چه چیز زندگی را ارزشمندتر می سازد؟ به عنوان پاسخ اصلی روابط صمیمانه را عنوان کرده بودند. همچنین مطالعات حاکی از آن است که برای بسیاری از مردم برخورداری از یک ازدواج موفق و زندگی خانوادگی خوب و دوستان صمیمی مهمتر از کار و سرپناه و امنیت مالی است.
این در حالی است که اغلب اوقات ازدواج ها با عشق شروع می شود و در سردی عاطفی روز افزونی تداوم می یابد و گاه در اندوه و کینه و تلخی پایان می گیرد.
چرا؟ نگاه شیرین دیروز، امروز سایه تلخ کینه توزی به خود گرفته است؟
حرفهای زیبای دیروز، امروز خاطره است و رویا؟
چرا این چنین سرد و بی شوق و شور؟ آیا این سرانجامی رقم خورده برای هر ازدواج و هر عشقی است؟
عشق بهترین داروی ضد افسردگی است.
عشق همچون اکسیژن برای بدن و روان ما ضروری است.
فقدان عشق در زندگی می تواند آدمی را در معرض خطر افسردگی قرار دهد.
عشق از عناصر پنج گانه لازم برای یک ارتباط سالم با همسر می باشد. عشق، اعتماد و تعهد، صمیمیت و دلبستگی.
نیاز به رسیدگی و ارزیابی و کسب مهارت دارد. مهارتهایی که آن را حفظ کند و تداوم بخشد.
عشق به سان گیاهی می ماند که کاشتن آن ساده تر از نگهداری و حفظ آن است. ایجاد اعتماد، متعهد گشتن و ایجاد صمیمیت و دلبستگی باعث تداوم و حفظ گیاه عشق می گردد. خودخواهی، بی توجهی و نپذیرفتن مسوولیت و عدم صداقت آن را پژمرده و بیمار می کند.

مهارتهایی ساده، مهارت های اساسی:
 
برای محافظت از گیاه عشق و محبت میان خود و همسرتان باید مهارتهای ساده و لیکن اساسی زیر را به کار گیرید. استفاده ماهرانه از این مهارتها نیاز به تمرین و پشتکار شما دارد:
* نیازهای خودتان را بشناسید و راجع به آن صحبت کنید. رابطه شما و همسرتان رابطه ای بر اساس حدس و گمان نیست. این رابطه یک بازی حدس و گمان نیست که همسر شما در آن تبدیل به یک ماشین ذهن خوانی بشود و ذهن شما را بخواند. صمیمیت بدون رو راستی و صداقت امکان پذیر نیست. صادق باشید و راجع به آنچه نیاز دارید با همسر خود گفتگو کنید.
* احترام، احترام، احترام. به همدیگر احترام بگذارید، یکدیگر را با زیباترین کلمات خطاب قرار دهید. نیازهای طرف مقابل را در نظر داشته باشید و تا جایی که امکان دارد آنها را برآورده کنید. با هماهنگی یکدیگر برنامه ریزی کنید. برای وقت همسر خود ارزش قایل شوید و آن را بدون اطلاع او پر نکنید. از او نظر بخواهید.
* شما یک تیم هستید. افرادی منحصر به فرد و با تفاوتهای بسیار که در همه حال و حتی در تنهایی همچون یک تیم واحد عمل می کنند. اعضا یک تیم با یکدیگر هماهنگ عمل می کنند و یکدیگر را در جریان اوضاع قرار می دهند.
* کلید موفقیت در مدیریت تعارضات و تفاوتهاست. آنها را پایان رابطه یا نتیجه شکست ارتباط خود و همسرتان ندانید. آنها را نادیده نگیرید و کتمان نکنید. راجع به آنها حرف بزنید. آنها را پنهان نکنید. چشم خود را بر تعارضات خود و همسرتان نبندید. به او بگویید چه احساسی دارید. به او بگویید نیاز به کمک او دارید تا اختلاف و مشکل موجود و پیش آمده را حل کرده و احساس بهتری پیدا کنید.
* گاهی حل کردن موفقیت آمیز یک تعارض و اختلاف پاداش ارزشمند برای شما و همسرتان خواهد بود. پاداشی برای عشق، انعطاف پذیری و حوصله و همکاری شما دو نفر. پس با آغوش باز به سمت باز کردن تعارضات بسته بندی شده خود و همسرتان بروید. فراموش کردن آنها کاری بیهوده است. اگر دست به کار نشوید زمانی این تعارضات بر رابطه شما و همسرتان سایه های سنگینی می افکند.
* برای ایجاد صمیمیت باید به سختی تلاش کنید. صمیمیت به خودی خود سراغ شما و همسرتان و رابطه شما نمی آید باید برای آن تلاش شبانه روزی کنید.
* معذرت خواهی کنید. هر کسی اشتباه می کند. عذرخواهی شما را بزرگتر و محبوبتر می گرداند. عذرخواهی ارتباط شما و همسرتان را صمیمی تر و سالم تر می کند. اشتباه نکنید، عذر خواهی شما او را مدعی و متوقع نمی سازد بلکه او را آرام کرده و شما را در نظر او عزیزتر می نماید. گاهی یک عذر خواهی ساده می تواند جلوی بروز یک تنش و فاجعه را بگیرد.
* همکاری کنید. مسوولیت ها را تقسیم کنید. به یکدیگر اعتماد کنید.
* سلامتی و انرژی خود را حفظ کنید. ورزش کنید. ارتباطات سالم بر مبنای سلامتی جسمی و روانی استوار می گردد.
* خود را دوست بدارید تا دیگران نیز شما را دوست بدارند. عزت نفس خود را حفظ کنید.
* رابطه شما و همسرتان پر است از فراز و نشیب و بالا و پایین، ناامید نشوید. قرار نیست با یک سرعت در مسیر زندگی به پیش روید. فرازها در کنار فرودها خود را نشان می دهد و خوشی ها کنار تلخی ها ارزش دو چندان برای ما می یابد.
* به همدیگر پاداش بدهید. یکی از مهمترین منابع ایجاد شادکامی در ازدواج ، پاداش دادن به یکدیگر در مقابل رفتارهای مثبت و سازنده است. زن و شوهر شادکام در ازای پاداش هایی که از یکدیگر دریافت می کنند به همدیگر پاداش می دهند، اما رفتار تنبیه کننده همدیگر را نادیده می گیرند. آنها در رفتار خوب تقابل دارند ولی در مقابل، رفتار بد همسر خود را تلافی نمی کنند. هدیه دادن، آراستن ظاهر خود برای همسر، شنونده فعال بودن، تحسین و تمجید ، پیاده روی های دونفره، مصاحبت و گفتگو از پاداش هایی است که می توان از آنها سود برد.
* به یکدیگر کادو بدهید. هدیه ای که می دهید حامل این پیام است: لحظه ای که تو پیش من نبودی من به تو فکر می کردم.
* ظاهر مرتب و آراسته را دست کم نگیرید. برای استفاده از عطر و لباس تمیز و نو و زیبا مکان و زمانی لایق تر از زمانی که در خانه و در کنار همسر خود هستید نخواهید یافت.
* گوش کنید. گوش کنید. شنونده باشید. تظاهر به گوش دادن نکنید. قضاوت نکنید. نصیحت نکنید. تنها گوش کنید. به چشمان او هنگامی که سخن می گوید بنگرید. زمانی که او حرف می زند به جوابی که برای او آماده کرده اید فکر نکنید. اغلب مواقع او نیاز به توجه و دقت شما دارد و سکوت شما و نه جوابی که به او خواهید داد.
* ادراک و شناخت صحیح و دقیق. همسر خود را بشناسید. علایق او را بشناسید. برای اینکه همسری پاداش دهنده باشید باید بدانید همسر شما دقیقا چه چیزی را دوست دارد.
* معجزه گفتگو را دست کم نگیرید. با یکدیگر حرف بزنید. چگونه می توانید به همسر خود پاداش بدهید؟ زمانی که بدانید به چه چیزهایی علاقه دارد. چه زمانی می دانید به چه چیز علاقه دارد؟ زمانی که او را بشناسید. چه زمانی او را بهتر می شناسید؟ زمانی که با او سخن بگویید.
* باورهای خود در مورد یک ازدواج موفق را مجددا مرور کنید. شاید واقعا نیاز به دور ریختن برخی از آنها باشد.
* در پایان به چند مورد از باورهای غلط و کلیشه ای که می تواند به ازدواج شادکام شما خدشه وارد سازد اشاره می کنم:
1- او خودش باید بداند من چه می خواهم. اگر من به او بگویم که دیگر ارزشی ندارد.
2- او باید بتواند حدس بزند من از این کار متنفرم. اگر واقعا مرا دوست دارد باید بداند.
3- باید آنچه را که من دوست دارم دوست بدارد.
4- اگر از او عذرخواهی بکنم متوقع می شود.
در نهایت همواره به یاد داشته باشیم که: همسرمان قبل از اینکه همسر ما باشد یک انسان است، آرزوهایی دارد، امیدهایی دارد، تمایلاتی دارد و هدفهایی، او علاقه مندی های خاص خود را دارد و گاه از چیزهایی خوشش نمی آید. اگر قالبی بسازیم و بخواهیم همسر خود را در آن قالب جای دهیم تا شبیه استانداردهای شخصی ما بشود عشق را از رابطه خودمان و او دور کرده ایم. او را همان گونه که انتخاب کرده ایم بپذیریم. به جای این که بر روی تغییر دادن او متمرکز شویم بر روی رابطه ای که مابین ما در جریان است متمرکز شویم و در جهت تغییر، تصحیح و بهبود رابطه مان بکوشیم.
و عشق هنوز پشت پنجره های بسته قلبمان در انتظار ماست
کافی است هر دو با هم
پنجره را بگشاییم
و بگوییم
سلام...
منابع:
1- Marano Estroff,Hara. (2004) .relationship rules, available at: www.psychology today.com
2- Mcgrath,Ellen. (2002) . the power of love,available at: www.psychology today.com
3- Marano Estroff,Hara. (2005). Love is not blind, available at: www.psychology today.com
4-ساپینگتون، اندروا. (1387). بهداشت روانی، ترجمه حمید رضا حسین شاهی برواتی، تهران: انتشارات روان.
منبع: بهداشت روان، شماره 27

10نکته که باید قبل از ازدواج درباره همسر خود بدانید

10نکته که باید قبل از ازدواج درباره همسر خود بدانید

این ها حداقل اصولی هستند که باید درباره همسر خود بدانید. اگر موارد زیر را نمی دانید، آنها را کشف کنید!
یکی از دلایل که افراد ازدواج موفقی نداند این است که پیش از آغاز زندگی مشترک، مفصل و جدی با هم صحبت نمی کنند. در این مقاله فهرستی از سوالاتی که می توانند به شما کمک کنند بدانید همسر مناسب خود را انتخاب کرده اید یا اینکه نباید برای قبول این مسوولیت عجله کنید. صداقت کلید شماست و اگر موارد زیر را درباره همسر خود بدانید و برعکس، احتمال جا زدن شما در آن روز بزرگ کمتر خواهد شد.
10- بهداشت فردی. مراقبت های فردی چیزی است که به هنگام ملاقات طرف مقابل آشکارا به چشم می آید اما لازم است بدانید که او چگونه زندگی می کند. چند وقت یک بار منزل خود را مرتب می کند؟ ظرف ها را می شوید؟ افراد به طور کلی معمولا یا شلخته اند و یا منظم. او به کدام دسته تعلق دارد و آیا می توانید با این وضعیت زندگی کنید؟
9- عادت های زندگی. آیا آدم سحر خیزی هستید؟ همسرتان چطور؟ چقدر تلویزیون تماشا می کند؟ آیا برای خریدهای ناگهانی خود بودجه بندی می کند؟ چقدر کار می کند؟ زمان استحمام، خواب و چگونگی وقت گذرانی او واقعا اهمیت دارد و باید بدانید آیا در سبک زندگی او با وقت مشکلی خواهید داشت یا نه. حل مشکلات مالی نیز مساله ای است که پیش از گره خوردن اوضاع باید بر سر آن توافق کنید. باید درباره اینکه چه کسی آشپزی با نظافت را انجام می دهد نیز با هم صحبت کنید.
8- چه چیزی روی اعصاب او می رود؟ اگر واقعا برای ازدواج با شخص خاصی آمادگی دارید، پاسخ این سوال آسان است. باور کنید اگر هنوز روی اعصاب او راه نرفته اید یا او هنوز چیزی در این باره به شما نگفته است و یا این که به زودی خودتان خواهید فهمید. مهم نیست چقدر او را دوست دارید، من اطمینان دارم که شما می توانید حتی به چیزهایی که به آنها علاقه خاصی ندارید هم فکر کنید. در این باره با همسرتان روراست باشید و تمرین کنید که روی اعصاب یکدیگر راه نروید.
7- زبان مورد علاقه او. گری چاپمن کتاب فوق العاده ای به نام 5 زبان عشق دارد. کاهی اوقات زمانی که از صمیم قلب با کسی صحبت می شود، او گمان می کند که بیشترین عشق را از آن خود کرده است. سایرین زمانی این احساس را دارند که یک هدیه دریافت می کنند. روشی که فرد احساس می کند دوست داشته شده است، به زبان عشق او مربوط می شود. این زبان می تواند گذراندن وقت در کنار یکدیگر با فعالیت هایی مانند کلمات تشویق کننده یا هدیه دادن باشد. اطمینان حاصل کنید که هر دو به یک زبان عشق صحبت می کنید تا بتوانید با عمیق ترین عشق ممکن با هم در تماس باشید.
6- بچه چطور؟ آیا بچه می خواهید؟ چند تا؟ آیا شما و شریک زندگی تان به یک اندازه بچه می خواهید؟ این خیلی خیلی مهم است که هر دو درباره روش تربیت فرزندان به توافق برسید. حداقل باید قبل از اینکه بله بگویید، درباره بزرگ کردن بچه ها بحث کرده و نقشه بکشید.
5- روابط خانوادگی. خانواده همسرتان چگونه است؟ اعضای خانواده او به هم چطور رفتار می کنند؟ لزوما این طور نیست که آنها با خانواده جدیدی که شما آن را تشکیل داده اید نیز همان طور رفتار کنند اما این می تواند کمک کند بهتر آنها را درک کنید. بخش اعظمی از شخصیت همسرتان احتمالا از شیوه تربیتی وی و طرز رفتار خانواده اش نشات می گیرد. تمام خانواده ها مشکل دارند اما مطمئن شوید که شما با صمیمیت یا فاصله گرفتن آنها از زندگی جدیدی که شما تشکیل داده اید احساس راحتی می کنید.
4- او با لحظات سخت زندگی چطور کنار می آید؟ ازدواج همیشه کار آسانی نیست. اختلاف نظرهایی وجود دارد. شما و شریک زندگیتان گاهی بعد از کار خسته می شوید. هر دوی شما ممکن است حتی به خلوت شخصی خود نیاز داشته باشید. در کنار مشاجره های کوچک، مشکلات بزرگ نیز پدیدار می شوند. از دست دادن شغل، بارداری ناخواسته، سقط، مرگ عزیزان، تصادف و بیماری های جدی همگی واقعیت های غیر قابل پیش بینی زندگی هستند. آیا شما و هسمرتان از هم دور می شوید؟ آیا می توانید راحت باشید و یکدیگر را تشویق کنید؟ آیا به یکدیگر وفادار می مانید حتی اگر برنامه های زندگیتان آن طور که تجسم کرده بودید پیش نرفت؟
3- استانداردهای اخلاقی- باورهای مذهبی. مذهب پیش زمینه ای در ذهن فرد و یا کانون توجه زندگی اوست. بیشتر افراد در حد وسط بین دو انتها قرار گرفته اند. اگر باورهای دینی شما با یکدیگر متفاوت است، چگونه فرزندان خود را بزرگ خواهید کرد؟ لزوما مجبور نیستید درباره هر مساله کوچک اخلاقی با یکدیگر به توافق برسید اما باید درباره مسایلی که بیشترین اشتیاق را نسبت به آن دارید توافق کنید.
2- انتظارات شما از زندگی مشترک. از کارهای منزل گرفته تا تنظیم دسته چک، همسرتان از شما انتظار دارد چه مسوولیت هایی را قبول کنید؟ شما از او چه انتظاری دارید؟ آیا تمام توقع هدیه با عشق را دارید با اینکه فکر می کنید بعد از ازدواج دیگر باید از این چیزها بگذرید؟ درباره چگونگی رابطه زناشویی چطور؟ همسرتان چه احساسی دارد؟ لازم است هر دو به تعریفی از زندگی مشترک برسید تا درک کنید واقعا چه انتظاری از همسرتان دارید.
1- اهداف زندگی. زمانی که عاشق می شوید و مطمئن هستید او تنها شریک زندگی شماست، اولین چیزی که باید آن را مشخص کنید اهداف اوست. این یک سوال قدیمی است که هر کسی باید آن را بپرسد: "خودت را در (10) سال آینده چطور می بینی؟" این سوال را گسترده تر کرده و بپرسید: "دوست دارید در (20) سال آینده در چه جایگاهی باشی؟ اهداف شغلیت چیست؟ می خواهی کجا زندگی کنی؟ آیا با هدف خودت آشنایی داری یا می گذاری جریان زندگی تو را با خودش ببرد؟" هر کسی باید یک برنامه پایه و یک آرزو داشته باشد. ببینید آیا این واقعا همان چیزی است که قرار است در پایان راه آن را با هم قسمت کنید.
شما نمی توانید همه چیز را درباره طرف مقابل بدانید. سال های پیش رو، شما را به مبارزه می طلبند و با گذشت زمان بیشتر درباره خودتان و او خواهید دانست. اگر این اصول را طی کنید و هر دو متعهد باقی بمانید، زندگی مشترک شاد و طولانی خواهید داشت.
منبع: رازموفقیت شماره 182

ملاقات با خود، شاه کلید ازدواج پایدار

ملاقات با خود، شاه کلید ازدواج پایدار

در مورد شرایط و لوازم یک ازدواج موفق مطالب بسیاری بیان می شود و نویسندگان و روان شناسان و سخنوران و مشاوران هر کدام به بیان ابعادی از موضوع می پردازند.
گفته می شود که برای یک ازدواج موفق باید شناخت نسبی و تفاهم بین دخترها و پسرها وجود داشته باشد، از نظر فرهنگی خانواده ها خیلی از هم دور نباشند، برای مسایل مادری تدابیری اندیشیده شده باشد، گذشت و چشم پوشی در زوجین پرورش یافته باشد و صدها و هزاران گزاره دیگر که هر یک از منظری در جست و جوی راه های دستیابی به عشقی پایدار وعمیق اند.
هر روزه در سرتاسر جهان سمینارها، کارگاه ها و جلسات مشاوره فراوانی برگزار می شود تا در آنها مردم یاد بگیرند که چگونه ازدواجی موفق داشته باشند.
اما چرا نتایج آن گونه که باید باشد نیست؟ اشکال کار در کجاست که هنوز هم طلاق، خیانت، همسر آزاری و کینه ورزی و سردی عواطف در میان بسیاری از خانواده ها دیده می شود؟
شاید برای پاسخ به این سوالات لازم باشد تا به جای آسیب شناسی ازدواج های ناموفق نگاهی موشکافانه به مولفه های یک زناشویی موفق بیندازیم.
در خانواده های شاداب و عاشق بسیاری موارد وجود دارد که می تواند پاسخی به کنکاش ما باشد، اما میان زن و شوهرهای موفق و عاشق یک چیز مشترک است که اسم های متفاوتی به خود می گیرد.
«درک متقابل» که گاهی «تفاهم» نامیده می شود، گاهی « تصمیمیت» جلوه می کند، «دوستی» خوانده می شود، «عشق» نامگذاری می شود و یا «همراه» و «هم پیمانی» نام می گیرد. بسیاری این کیمیای سعادت را نوعی هم حسی مستمر تلقی می کنند و به دنبال راه های خلق این فضای مشترک می گردند، این افراد اشتباه نمی کنند اما تنها به یک بعد مساله می نگرند.
«بعد احساسی»، آن چیزی که عمدتا مورد غفلت واقع می شود، قوای عقلانی زوجین در مقام انسان و تاثیر بی مانند قدرت ذهن بر احساسات طرفین است.
در واقع «درک متقابل» و «تفاهم» که پایه های عشقی جاودانند از جنس تعقل اند و تظاهرات آنها حالت حسی به خود می گیرد، در حالی که در بسیاری موارد « حس» و «احساس» در این پروسه ها به کلیت آن تعمیم داده می شود. شناخت از دیگری ممکن نیست مگر فرد به شناخت از خود دست یافته باشد و هر چه این شناخت عمیق تر باشد شانس شناخت دیگری بالاتر می رود.
در اینجا سعی می کنیم به جای کلمه خود شناسی از ترکیب «ملاقات با خود» استفاده کنیم که گویاتر و برکنارتر از پاره ای قضاوت های عرفی است.
متاسفانه دیده می شود که در فرآیند آموزش مهارت های زندگی و عشق ورزی از این بعد عقلانی غفلت می شود در حالی که تاکید بر این بعد عقلانی باید در اولویت قرار گرفته، تقویت احساسات مثبت و هدایت آن به سوی هم حسی های سازنده در مراحل بعدی صورت گیرد.
چگونه ممکن است انسانی که هنوز نمی داند کیست و چه می خواهد، بفهمد که از دیگری چه می خواهد؟ چگونه ممکن است فردی که هنوز تکلیف خود را با زندگی اش ندانسته و هر روز به دنبال سرگرمی و خود فریبی جدیدی می گردد، بتواند نیازهای عمیق انسانی دیگر را درک کند یا برآورده سازد.
«عاشقش بودم اما نمی دانم چرا حالا هیچ احساسی به او ندارم، دوستش داشتم اما اکنون از او بیزارم، همه چیزهایی را که مشاور گفت اجرا کردم اما باز هم به من خیانت کرد و ...» اجازه بدهید با خودمان صداق باشیم رخ دادن جملات بالا دلایل عمیق تری دارد و آنچه که در این موارد توسط مشاوران و مددکاران بیان می شود در بسیاری موارد اصل مشکل را حل نمی کند بلکه راه هایی را به زوجین می آموزد که چگونه خود را با این شرایط تطبیق دهند و این تطبیق به هیچ وجه حاوی مشخصه های یک زندگی ایده آل نخواهد بود. انسانی که هنوز با خود ملاقات نکرده در زنجیره ای از واکنش ها غوطه ور است و «کنش» را به عنوان شرط اساسی «حضور» درک نکرده است.
چنین انسانی تنها با پیرامون خویش همراه می شود اما او «حضور» ندارد چنانکه در عشق نیز «حاضر» نخواهد بود بلکه به «ناظر» بدل خواهد شد.
انسان کنش مند در یک جای زندگی با خود ملاقات کرده است، هوشی خداداد، پدر و مادری عمیق و دانش آموخته، مصیبت و رنجی ناگهانی یا خلوت و اندیشه ای مستمر او را به میعادگاهی برده است که سالی، ماهی یا حتی لحظه ای خود را از درون خود دیده است. اما وقتی جفت ملاقات کرده با خود را ببیند دیگر درنگ نخواهد کرد آنگاه تمامی مشاوره ها، آموزش ها، مهارت ها و انگیزش های جهان، ترنم. رقص جاودانه و عاشقانه او را کامل خواهند کرد؛ آنگاه همه تکنیک ها کارگشا خواهند بود و درونی خواهند شد. دختر و پسری که خود را ملاقات کرده باشند خیلی زود همدیگر را پیدا می کنند و بسیار عمیق همدیگر را می شناسند. تو گویی که سال هاست در انتظار یکدیگرند. این حس عمیق را نباید با فوران لحظه ای احساسات سطحی افرادی اشتباه گرفت که هنوز به ملاقات با خویش نایل نشده اند. بنابراین دریافتن جفت آرمانی خویش عجله نکنید خود را بیابید تا او را بیابید، به ملاقات با خود بروید تا ملاقاتی جاودانه به سراغتان بیاید.
منبع: موفقیت شماره 184

اولین قدم ازدواج چیست؟

اولین قدم ازدواج چیست؟

زیاد شنیده اید که اولین قدم برای ازدواج با یک فرد، شناخت او است. اما شاید کمتر کسی برایتان گفته باشد که پیش از شناخت دیگران باید خودتان را بشناسید و بعد بر اساس درکی که از خودتان پیدا کرده اید، سراغ شناخت همسر آینده تان بروید. شما باید خود فعلی تان، حالات درونی و شخصیت واقعی و باطنی خود را به دور از دورویی ها و تظاهرهای اجتماعی بشناسید تا دریابید که خواسته هایتان از ازدواج چیست و چطور باید به آنها برسید.
برای شناخت خود، بهتر است از سؤالاتی در ابعاد مختلف شروع کنید و با پاسخ گویی به آن ها (ضمن کمک گرفتن از دیگران) در پی شناخت خصوصیات اخلاقی و شخصیتی خود باشید. مثلاً از خود بپرسید واجبات دینی، محرمات، مستحبات، برای من در چه درجه ی اهمیّتی هستند.
یادتان باشد، با وجود آنکه راه تکامل و رشد همواره به روی شما باز است و شما فرصت رفع معایب خود را دارید ولی شما با واقعیت های درونی تان چه از لحاظ خلق و خوی و چه از لحاظ عادات و اعتقادات زندگی می کنید بنابراین در خودشناسی با خودتان صادق باشید و جهت تعیین اولویت ها و معیارهای مدنظر تان در ازدواج ابتدا خود را واکاوی نمایید.
شما می توانید خود را در ابعاد مختلف شناسایی کنید و با طرح سؤالات و جواب به آنها در زمینه شناخت خود، گام بردارید.
پرسش از دیگران (پدر و مادر، دوستان همفکر و...) در مورد خودتان نیز می تواند در شناخت شما از خود راه گشا باشد. در اینجا نمونه ای از سؤالات خودشناسی آورده شده که می توانید آن ها را انتخاب کرده و پاسخ دهید.

ابعاد خودشناسی
 

بعد اعتقادی و مذهبی
 
1. نقش خدا در زندگی شما چیست؟
2. توسل به ائمه چه جایگاهی در زندگی شما دارد؟
3. خط قرمزهای اعتقادی و مذهبی شما چیست؟
4. چقدر به واجبات، محرمات و مستحبات دین مقید هستید؟
5. چقدر به قسمت و تقدیر معتقد هستید؟

بعد اخلاقی
 
خلق و خوهای خاص شما چیست؟ (زود رنج و حساس، کمی عصبی، مهربان و عاطفی و...)
- به طور مثال اگر با کوچک ترین مخالفتی با ایده ها و حرف هایتان به شدت می رنجید احتمال زود رنج بودن تان می رود.
- اگر صفات و خلق و خویی در شما وجود دارد که پسندیده نیست یا از داشتن آن ها احساس خوشایندی ندارید بهتر است با برنامه ریزی درصدد رفع تدریجی آن ها باشید.
- سعی کنید به دنبال فراگیری و ملکه کردن صفات نیک در وجودتان باشید به خصوص صفات و خلق و خوهایی که در زندگی آینده تان مؤثرند مثل (گذشت، مهرورزی و...)
اولین قدم ازدواج چیست؟

بعد فرهنگی
 
ارزش، هنجار، باور، اخلاقیات، عادات، آداب و رسوم، نحوه زندگی خانوادگی، مراسم و آیین ها، سلایق، الگوها، معاشرت ها، نحوه ی برقراری ارتباطات، اعتقادات و... همگی اجزای تشکیل دهنده ی فرهنگ هستند.
1. الگوی شما در زمینه های مختلف (مذهبی، اخلاقی، تحصیلی و...) کیست؟ الگوی خانواده تان چه طور؟
2. اخلاقیات خاص خانواده شما در برخورد با دیگران و با یکدیگر در جمع خانواده چگونه است؟
3. آیا شما ملزم به رعایت احترام به دیگران هستید یا خیر؟ خانواده تان چطور، آیا خود را ملزم می دانند؟
4. خود و خانواده تان را از لحاظ پایبندی به اعتقادات مذهبی چگونه ارزیابی می کنید؟
5. ویژگی اخلاقی حاکم بر خانواده ی شما چیست؟ (خانواده ای آرام، صبور، کاملاً رسمی، مقید به رعایت اصولی خاص، مهمان نواز، مؤدب و خونگرم و...)
6. مراسم شادی و عزا در خانواده شما به چه طریق برگزار می شود، آیا رسوم خاصی دارید که به آن ها پایبند باشید؟
7. چقدر مهمان نوازید و به معاشرت و رفت و آمد با دیگران تمایل دارید؟ خانواده تان چه طور؟
8. در معاشرت با دیگران آداب مهمان داری و پذیرایی شما چگونه است؟
9. خرافات در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟
10. آیا در کل با فرهنگ خانواده خود همسو هستید یا خیر؟

بعد سلامتی
 
1. آیا بیماری خاص روحی یا جسمی دارید؟ در صورت داشتن، آیا درمان پذیر است؟
2. چقدر در مورد بیماری خود اطلاعات دارید؟
3. در صورت داشتن بیماری مزمن، با آن کنار آمده اید؟
4. آیا بیماری شما مانعی برای ازدواج محسوب می شود یا خیر؟ نظر پزشک در این مورد چیست؟
بعد خصلت های شخصیتی (درون گرا، برون گرا)
1. آیا حضور در جمع و برقراری ارتباطات اجتماعی شما را خرسند می کند؟
2. آیا توانایی و تمایل دارید که افکار و احساسات تان را به راحتی بیان کنید؟
اگر بیشتر دوست دارید تنها باشید، تمایل به حضور در بین افراد را ندارید، از حضور و اظهار نظر در میان جمع معذبید و مسائلی از این دست، این نشان می دهد که شما فردی درونگرا هستید و اگر از حضورتان در میان اجتماع احساس خوبی دارید، توانایی و علاقه صحبت در حضور دیگران را دارید و در ابراز احساسات مشکلی ندارید این نشان می دهد که شما برون گرا هستید.

بعد خانواده
 
1. اعضای خانواده شما چند نفرند؟ خلقیّات خاص هر کدام چیست؟
2. فوت پدر و مادر یا طلاق آن ها (در صورت وقوع) چه تأثیری روی شما داشته است؟ و برای بهبود اوضاع آیا اقدامی کرده اید؟
3. آیا خانواده شما با اعتیاد یا انواع بزه مواجه بوده است؟ واکنش شما و دیگر اعضا در این باره چگونه بوده است؟
اولین قدم ازدواج چیست؟

بعد اقتصادی
 
1. شاخصه های رفاه اقتصادی برای شما و خانواده تان چگونه تعریف می شود؟
2. آیا فعالیت های اقتصادی دارید؟
3. چقدر مقید به رزق حلال، پرداخت خمس و زکات مال، برکت رزق، انفاق، صدقه و... هستید؟
4. آیا با پس انداز کردن موافقید؟ آیا پس اندازی دارید؟
5. تعریف شما از صرفه جویی و ولخرجی چیست؟ خودتان صرفه جویید یا ولخرج؟
6. اگر در وضعیت اقتصادی بالایی قرار دارید آیا در خود قدرت تطبیق با شرایط مالی متوسط یا پایین را می بینید؟
اگر با کم شدن رفاه اقتصادی تان حس می کنید آرامش خود را از دست می دهید، خوب است بدانید که مسائل اقتصادی برای شما اهمیّت ویژه ای دارد.

بعد اجتماعی
 
1. چقدر با اجتماعات خارج از خانه در تعاملید؟
2. حضور یا عدم حضور در اجتماع چقدر برای شما اهمیّت دارد؟
3. آیا در خود علاقه و توانایی مسؤولیت پذیری در گروه های اجتماعی را می بینید؟

بعد ظاهری
 
1. از نظر ظاهری و اندام در چه وضعیتی قرار دارید؟
2. ظاهری زیبا یا معمولی دارید؟ آرایش می کنید یا خیر؟
خوب است بدانید وضعیت ظاهری عنایت خداست و ما نقشی در انتخاب آن نداشته ایم. اگر دارای حسن صورت هستید، مراقب باشید مغرور نشوید، این زیبایی پایدار نیست و اگر ظاهر جذابی ندارید حتماً خداوند صفات و ویژگی های مثبتی در شما قرار داده است، سعی کنید آن ها را تقویت کنید. داشتن سیرت زیبا مهم است نه صورت زیبا.(1)
3. چگونه پوششی را استفاده می کنید؟
4. آیا پوشش خود را متناسب با شرع و عرف عقلایی جامعه و... می دانید؟
5. نظرتان راجع به پوشش های مد روز چیست
6. به نظافت شخصی و آراستگی لباس چقدر اهمیّت می دهید؟
7. به نظر شما آیا لباس معرف شخصیت فرد است؟

بعد سیاسی
 
1. مسائل سیاسی چقدر برای شما مهم است؟
2. آیا سیاست با دین مرتبط است؟
3. اخبار کشور را دنبال می کنید یا نه؟
4. نظر شما راجع به رهبری جامعه چیست؟
5. آیا در راهپیمایی ها و انتخابات شرکت می کنید؟
6. شرکت در نماز جمعه چقدر برای شما اهمیّت دارد؟
7. آیا عضو حزب یا گروه سیاسی خاصی هستید؟
8. اگر کسی در مقابل نظرات سیاسی شما جبهه گیری کند واکنش شما چیست؟

بعد سلیقه
 
1. تفریحات شما چیست؟
2. در اوقات فراغت چه کارهایی انجام می دهید که از انجام آن ها لذّت می برید؟
3. از میان تفریحات و سرگرمی هایی که عموم مردم انجام می دهند، چه تفریحی شما را آزار می دهد؟ چه نوع سرگرمی هایی را دور از شأن خود می دانید؟
4. آیا در مورد نوع تغذیه، مسائل هنری (علاقه به رنگ خاص، موسیقی خاص و...) سلیقه مشخصی دارید؟

بعد استعداد تحصیلی
 
1. مدرک تحصیلی شما چیست؟
2. آیا از رشته ای که در ان درس خوانده اید راضی هستید؟
3. برنامه علمی آینده تان چیست؟ آیا قصد ادامه تحصیل دارید؟
4. سطح قوت و توان تحصیلی تان را در چه حد می دانید؟
5. آیا با توجه به استعداد و قوت تحصیلی تان، برای خود، آینده علمی، اقتصادی و... خاصی را پیش بینی کرده اید؟

بعد هوشی
 
سطح هوش خود را چگونه ارزیابی می کنید؟ میزان پذیرش و یادگیری شما در فهم و درک مطالب چقدر است؟
آیا مطالب و موضوعات را به سهولت فرا می گیرید یا به سختی؟

توافق با والدین
 
- بهتر است اقدام به ازدواج همراه با توافق نسبی با والدین باشد، تا از ایجاد مشکلات در آینده جلوگیری شود.
- اغلب ازدواج های بدون توافق با والدین از ابتدا دچار استرس و مشکل و معضل می شود.
- اگر احساس می کنید که زمان ازدواج شما فرا رسیده است اما خانواده چنین اعتقادی ندارند با صبر و حوصله و بیانی نرم و منطقی دلایل خود را جهت ازدواج برای آن ها شرح دهید تا نگران خام و احساساتی بودن تصمیم شما نباشند و در هر حال بدون توافق با آنان از اقدام خودسرانه بپرهیزید.
- اگر والدین تان دلایل شما را نمی پذیرند و به مخالفت خود ادامه می دهند، می توانید از یکی از بزرگان فامیل یا آشنایان که مورد اعتماد و احترام شما و خانواده تان است کمک بگیرید.
- بدانید که اگر دست به ازدواج بدون توافق با والدین تان بزنید حمایت آن ها را نیز از دست خواهید داد.
منبع:مجموعه کتاب‌های آیینه و شمعدان

7 قدم تا ازدواج بی دردسر

7 قدم تا ازدواج بی دردسر

حتما برای شما هم اتفاق افتاده که دلتان خواسته باشد زمان را نه یک ساعت که یک دقیقه عقب ببرید و همه چیز را جبران کنید. اتفاقی که برای خیلی ها در زندگی مشترک رخ می دهد و آرزو می کنند زمان چند روز، چند ماه یا چند سال به عقب برگردد تا اشتباهات خود را اصلاح کنند. اشتباهاتی که اگر هوشیار باشید، می توانید جلوی آنها را در همان دوران نامزدی بگیرید.

7 قدم تا ازدواج بی دردسر
 

1. شما هم کامل نیستید
 
ازدواج پیوند مقدسی است؛ آنقدر مقدس که خیلی ها برای حفظ حرمت آن، زندگی خود را زیر و رو می کنند. ممکن است شما با کسی نامزد کرده باشید که از هر لحاظ برای ازدواج مناسب به نظر برسد اما این دلیل نمی شود که بی عیب و نقص باشد و به محض دیدن ایرادهای خلقی و رفتاری او، زمین و زمان را بهم بریزید و حس کنید که به ساحت مقدس عشقتان توهین شده است! شما دو آدم خاکستری هستید که قرار است مثل تمام آدم های دنیا یک روند رو به رشد را طی کنید تا به کمال برسید.
اگر همسفرتان در مسیرش سکندری می خورد، به جای سرزنش کردن او و نگرانی از این که یک عمر بدبخت شده اید، زیر دست و بالش را بگیرید تا راه رفتن را یاد بگیرد.

2. عشق تحمیلی
 
اگر احساس کنید کسی می‌خواهد خودش را به شما تحمیل کند، چه می‌کنید؟ اولین واکنش همه ما «فرار کردن» از دست اوست؛ بنابراین به‌جای «تحمیل کردن» خود به طرف مقابل، خیلی عادی رفتار کنید؛ نه آن‌قدر بی‌اعتنا و نه آن‌قدر احساساتی که او را پشیمان کنید و فراری بدهید؛ خودتان باشید و بگذارید گذر زمان و رفتار منطقی هر دوی شما، عشق و علاقه پایدار و محکمی را بینتان ایجاد کند؛ عشق ناشی از یک حس خوب نه عادت و وابستگی ناشی از اجبار. یادتان باشد شما اگرچه قرار است یک زندگی مشترک را شروع کنید اما برای درک علاقه ای که به هم دارید، باید کمی از هم فاصله بگیرید تا بتوانید بهتر همدیگر را ببینید و دلایل دوست داشتن تان را هر لحظه به یاد بیاورید.

3. شما راس دنیا نیستید
 
مراقب باشید از آن طرف بام نیفتید! همانقدر که بت ساختن از طرف مقابل و بی عیب و نقص دیدن او اشتباه است، بی عیب دیدن خود و غرور بیجا داشتن هم اشتباه است. فکر نکنید که شما قرار است مرکز دنیا باشید و همه خود را با شما تطبیق دهند. نامزد شما و خانواده او هم خط مشی ها و طرز فکرهای خودشان را دارند که چند دهه با آنها زندگی کرده اند. اطمینان و اعتماد به نفس بیش از حد شما می تواند بین دو خانواده فاصله های پر نشدنی بیندازد.

4. رؤیاپردازی حدی دارد!
 
چشمتان را باز کنید؛ روی داشته های خودتان نه روی داشته های دیگران. به این فکر کنید که این زندگی، خوب یا بد زندگی مشترکی است که شما باید آن را شروع کنید و بسازید. «ساختن» مهم ترین فعلی است که باید در زندگی صرف کنید. محض اطلاعتان بگوییم که این ساختن، به معنی سازگار شدن و سوختن و ساختن نیست. باید سازندگی پیشه کنید. دست از رویا بافی درباره زندگی و اگر و مگرها بردارید و ببینید با ظرفیتی که در خودتان سراغ دارید و شناختی که از نامزدتان پیدا کرده اید، چقدر می توانید برای بهتر شدن و عمق گرفتن زندگی تان تلاش کنید. هرگز، هرگز، هرگز بعد از عقد شروع به حسرت خوردن درباره گزینه های دیگری که می توانستید به جای نامزدتان داشته باشید، نکنید. نه به خاطر این که زندگی به عقب بر نمی گردد، نه! چون باید اساس کارتان سازندگی باشد، نه خراب کردن هر چه تا حالا بدست آورده اید. اگر دیدید سازندگی به جایی نمی رسد یک بحث جداست. اما لااقل به خودتان فرصت آزمودن زندگی جدیدتان را بدهید!

5. مثل یک راه بی‌پایان
 
با کمی دقت و تیزهوشی می‌توانیم طوری رفتار کنیم که همیشه برای هم، حرفی برای گفتن داشته باشیم و از هم خسته نشویم. مطالعه، آگاهی از آنچه در اطراف ما می‌گذرد، آگاهی از علایق و نیازهای طرف مقابل و... همگی راهکارهایی است که 2نفر را همیشه برای هم دوست‌داشتنی و نو نگه می‌دارد. در یک کلام اگر از همدیگر «عقب بمانیم»، زندگی‌مان نابود می‌شود؛ مثل ترازویی که همیشه یک کفه آن سنگین‌تر از دیگری است. زن و مرد باید هم پای هم حرکت کنند تا همیشه همراه هم باشند.

6. ساده اما نه مثل بچه‌ها
 
بچه‌ها را دیده‌اید که چطور بی‌پروا و آزاد ابراز احساسات می‌کنند. هرچند قرار نیست ما هم مثل کودکان رفتار کنیم اما باید صداقت و آزادی در نشان دادن احساسات را از آنها یاد بگیریم. وقتی احساسات‌مان را صادقانه بیان می‌کنیم، همان‌طور هم جواب می‌گیریم. بنابراین به‌جای اینکه با تکلف رفتار کنیم و از ابراز احساسات بترسیم،
راحت و آزاد ابراز محبت کنیم. حتی با گفتن دلخوری‌هایمان، به طرف مقابل فرصت دفاع می‌دهیم و همین فرصت، کدورت‌های بین ما را از بین می‌برد؛ پس از حرف‌زدن نترسیم.

7. آنها نشانه او هستند
 
اختلاف عروس و داماد با خانواده طرف مقابل آن‌قدر تکراری و نخ‌نماست که بهتر است اصلا درباره آن حرف نزنیم. فقط یادمان باشد پدر و مادر او، بخش مهمی از زندگی و حتی شخصیت او هستند و آزردن آنها مساوی است با آزردن کسی که خیلی دوستش داریم. از طرفی همسر ما هر چقدر هم که باگذشت و مهربان باشد، تحمل بی‌اعتنایی و کم‌اعتنایی به عزیزانش را ندارد. بنابراین اگر تلافی هم نکند، دلخور و افسرده خواهد شد و به تدریج از ما متنفر می‌شود. یادتان باشد، نامزدی می‌تواند شیرین‌ترین دوران پیش از شروع زندگی مشترک باشد؛ اگر توقع‌ها، خواسته‌ها و محبت‌ها خالص و دوست‌داشتنی و همراه با عقل و منطق باشد.
منبع:سلامت،
همشهری

حل معادله چند مجهولی ازدواج

حل معادله چند مجهولی ازدواج
 
آنچه بیشتر مردم برای ازدواج پایه و اساس کار قرار می دهند، توجه به نیازها و ویژگی های آشکار و دیدنی است و در این باره به اندازه ای جلو می روند که متأسفانه ملاحظه می شود افراد آخرین داوری خود را در نخستین نگاه و برخورد، انجام می دهند و این کار دارای اثر منفی در انتخاب عاقلانه آنها می شود؛ یعنی اگر در نخستین دیدار، پسند صورت گرفت، دیگر متوجه ایرادها نخواهند شد و اگر پسند پدید نیاید، خوبی ها به چشم نخواهد آمد. در اینجا به خانواده ها پیشنهاد می شود که در پس تصمیم گیری مثبت فرزندشان برای ازدواج، از او بخواهند تا بکوشد دست کم پنج ایراد طرف مقابل را شناسایی و با اطلاع از آنها به این کار اقدام کند. و برهمین اساس ملاحظه می شود که بیشترین توجه به سوی ویژگی های آشکاری همچون ویژگی های ظاهری و فیزیکی افراد و پس از آن چیزهای دیگری مانند کار و پیشه، درآمد، نوع خانه و زندگی، موقعیت های خانوادگی و این گونه امور کشیده می شود. هر چند همه این امور به میزان بالا و درجای خود ارزشمند هستند اما لازم است که در جایگاه نیازها طبقه بندی شوند، نیازها و یا ویژگی های آشکار تا شب عروسی نقش مهمی را به عهده دارند ولی از آغاز زندگی پیوسته نیازها و یا ویژگی های آشکار کم رنگ تر می شوند و به همین تناسب پیش نیازها و ویژگی های پنهان است که اهمیت روز افزونی یافته و تا پایان عمر، موقعیت بازیگر نقش اول زندگی را به عهده خواهند داشت.
ویژگی های پنهان عبارتند از:برخورداری از بلوغ شخصیتی، اجتماعی و روانی، و سلامت روانی به عنوان مهم ترین عوامل در پدید آمدن شخصیتی توانا و سازگار بسیار موثر است. این افراد از دو توانایی فکری، مساله یابی و حل مساله یا راه یاب، برخوردارند.
افراد به تناسب برخورداری از اندیشه حل مساله، گره های زندگی را پیوسته می گشایند. و افزون برآن، آگاهی از محدودیت ها و مسوولیت های ازدواج در نحوه برخورد با مسایل ناشی از ازادواج، بسیار خردمندانه و گره گشایانه رفتار می کنند.
در اینجا به تعریف شخصی ام از زندگی اشاره می کنم:"زندگی عبارت است از، حل معادلات چند مجهوری روزانه":یعنی ما هر روز که از خواب برمی خیزیم تا شب که به خواب می رویم با معادلاتی روبه رو می شویم؛ ریز و درشت، آسان و مشکل حتی گذر از یک خیابان، کیفیت بیرون آمدن از ترافیک، پیدا کردن نزدیک ترین راه، انتخاب مناسب ترین سرعت، پی بردن به اینکه برای ناهار چه چیزی را آماده کنیم، چگونگی برخورد با مشکلات کاری، مالی، خانوادگی و تربیتی فرزندانمان، چگونگی برخورد با افزایش وزنمان، بیماریمان، کاهش سطح تحصیلی فرزندانمان، پرداخت وام ها، حل اختلاف با دوستانمان و . . از گروه معادلاتی است که همه روزه هر کدام از ما باید آنها را حل کنیم.
حال هر چه بیشتر از اندیشه راه یاب برخوردار باشیم، توانایی حل مشکلاتمان بیشتراست. کسی که از اندیشه راه یاب به اندازه کافی برخوردار است، هرگاه با مشکلی روبه رو شد به یاد این گفته "صائب تبریزی"می افتد که "هیچ قفلی را نیست در بازار امکان بی کلید"؛یعنی هر جا قفلی هست، حتماً کلیدی هم هست و هیچ بن بستی نیست. که راهی برای بیرون آمدن ازآن نباشد. پس کسی که اندیشه "راه یاب"دارد به تناسب برخورداری از این اندیشه، مشکل را به درستی در کمترین زمان، با زیباترین شکل و آسان ترین روش و با کمترین هزینه حل می کند. به این مطلب اطمینان دارم که انسان تنها موجودی است که بی چاره نیست؛ فقط ممکن است چاره اش را نشناسد پس هر کس خودش و یا به کمک مشاورش می تواند چاره نسبی مشکل خود را پیدا کند.
افزون برآن، برخورداری از اندیشه انتزاعی است شاید اگر به جای اندیشه انتزاعی، اندیشه ای با دید بلندمدت یا آینده نگر و به جای اندیشه سطحی نگر، اندیشه حسی یا اندیشه ای حال نگر بگذاریم بهتر فهمیده شود. برای روشن شدن مطلب، نمونه ای ارایه می شود. اگر شما در کنار خیابان شخصی را دیدید که با التماس از اتومبیل های در حال گذر بنزین درخواست می کند، می توانید در مورد او این گمان را داشته باشید که او فردی است عاری از اندیشه انتزاعی؛ زیرا به طور معمول هیچ بهانه ای برای بی بنزینی در جاده ماندن پذیرفتنی نیست. و همین طور است خانمی که حدود ساعت10صبح هنوز از این و آن می پرسد که برای ناهار چه چیزی بپزم؟ آن کس که از اندیشه انتزاعی برخوردار است با هر میزان درآمد در پایان ماه، مقداری پس انداز خواهد شد. آنان کسانی هستند که همواره به این شعار ایمان دارند که "نیک اندیشی امروز، نیک فرجامی فردا را به دنبال خواهد داشت". دومین نیاز برای زندگی موفق، برخورداری از اطلاعات علمی است. همان گونه که در آغاز گفته شد، انسان موجودی است نیازمند. من به این گفته اطمینان دارم که :هر کسی که خودبه جایی می رود این پاهایش نیستند که او را می برند، بلکه نیازهایش هستند که او را به رفتن وادار می کنند؛ مگر در مواردی که کسی احضار می شود یا ناچار به رفتن به جایی می شود.
شناخت نیازهای انسانی و اهمیت دادن به آنها به عنوان اهرم بسیار مهم در شکل دهی به رفتار به اندازه ای زیاد است که برای جلب و جذب انسان های دیگر نیازی به داشتن "مهره مار"و این گونه چیزها نیست؛ بلکه دانش روان شناسی ما را راهنمایی می کند که برای نزدیک ساختن هر کس به خود در آغاز نیازهایش را بشناسید؛ آن گاه بکوشید تا دریابید که آیا این نیازها بهنجار، بجا و لازمند یا نابهنجار، نابجا و نا لازم. تشخیص این مطلب زیاد دشوار نیست. بیندیشید که اگر نیاز فرد مورد نظر برآورده شود، برسازگاری رشد اجتماعی، رشد اخلاقی و در مجموع به ویژگی های مثبت او افزوده می شود یا نه ؟یعنی ملاک داوری باید نتیجه کار باشد؛ یعنی بازده بلند مدت را مورد توجه قرار دهیم تا برایمان روشن شود که نیاز بهنجار است یا خیر.
حال اگر نیاز بهنجاربود، لازم است که برآورده شود، چون برآورده نشدن نیاز بهنجار، موجب شکل گرفتن احساس ناکامی و محرومیت شده و فرد دچار کمبود می شود و اگر کمبود شدید باشد، باید منتظر گرفتاری های بزرگی در آینده بود. همان مشکل رفتاری که مردم با عبارت "عقده ای"از آن یاد می کنند(وضعیتی است که دردسرش گاهی به نابودی گروه بزرگی از انسان ها می انجامد). در صورت نادیده گرفتن و بی توجهی به نیازها، انسانی پژمرده و مشکل دار به وجود می آید ولی اگر نیاز نابهنجار باشد باید به کمک و یاری روان شناس، روان پزشک و یا مشاوران آن را برطرف ساخت؛ یعنی علتش را شناسایی و آن را به گونه ی علمی و درست علت زدایی کرد تا احساس چنین نیازی از بین برود. در این باره یادمان باشد هیچ کس و هیچ خانواده ای از مشورت بی نیاز نیست، مشاور شما باید دو ویژگی بی نظری و صاحب نظری را داشته باشد.
این توضیح لازم است که علت احساس نیاز نابهنجار بایستی شناخته و برطرف شود و در مقابل، نیاز بهنجار شناخته و برآورده شود.
منبع: نشریه موفقیت، شماره 180

انتخاب همسر در دانشگاه

انتخاب همسر در دانشگاه

دوران دانشجویی بهترین زمان و دانشگاه بهترین مکان برای همسرگزینی است. چون نسبت به روشهای دیگر از امتیازات زیر برخوردار است. مثلا این که دانشجویان نسبت به نوجوانان دبیرستانی که با التهاب غریزی و احساسی وارد رابطه های نافرجام میشوند، پخته تر و رشدیافته ترند و می توانند علاقه های خود را به ازدواج برسانند. از سوی دیگر، افرادی که در یک دانشگاه درس می خوانند از نظر سنی، تحصیلی، فکری، علایق و انتظارات با هم تناسب و هماهنگی دارند.
اما بد نیست اول نگاهی کلی و گذرا به وضعیت ازدواج بیندازیم و آنگاه انواع شیوه‌های دستیابی به همسر آینده را با یکدیگر مقایسه ‌کنیم. حقیقت این است که بعد از ازدواج، کاروان کوچک خانواده در یکی از این سه مسیر قرار می‌گیرد و حرکت می‌کند: گسستگی، آشفتگی یا بالندگی.

گسستگی
 
‌عوامل گوناگونی پیوند شرعی و قانونی همسری را از هم می‌گسلد و آنها را به جدایی می‌کشاند. آشکار شدن ناراستی‌ها و نیرنگ‌ها، پدیدآمدن کژرفتاری‌های ریشه‌دار مانند سوء مصرف مواد، الکل، خیانت، پرخاشگری و خشونت پی‌درپی، کمبود استقلال و مسئولیت‌پذیری، و نیز به‌کار گرفتن روش‌های ناپسند و غیر کارامد برای رفع مشکلات و اختلاف‌های قابل انتظار از مهم‌ترین این عوامل هستند.

آشفتگی
 
در بسیاری از موارد، زنان و شوهران ناسازگار به خاطر عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی از هم جدا نمی‌شوند، اما خانواده به جای آنکه کانون پرطراوت شادی و امید باشد، به سرزمین آشفته و رنج آفرینی تبدیل می‌شود که تندرستی، آرامش، پاکی و مسئولیت ساکنان خود را آرام‌آرام می‌گیرد و از بین می‌برد. اگر افراد خانواده، به‌ویژه زن و شوهر، پیوسته درگیر مشکلات زیر باشند، با نشانه‌های اصلی خانواده آشفته روبه‌رو هستیم: سکوت‌های درازمدت، برخوردهای آزاردهنده کلامی و جسمی، فاصله‌گرفتن عاطفی و جسمی از یکدیگر، ناهماهنگی‌های فکری و عقیدتی، بیماری‌های روانی و روان‌تنی متناوب، ناخشنودی جنسی و کاهش تدریجی عزت نفس.

بالندگی
 
قرآن خانواده را آیت بزرگ خداوند می‌داند که مرکز پیدایی و پرورش آرامش، مودت و رحمت است (روم، 21). اگر خانواده‌ای این ویژگی‌ها یا کارکردها را به همراه مشخص بودن و انسجام نقش‌های هر یک از اعضای خود داشته باشد (نساء/34)، همسران و فرزندان اندوه‌زدا و سرورآفرین هم می‌شوند و به چکاد بلند رهبری و پیشوایی پارسایان و شایستگان روزگار می‌رسند (فرقان/74). رسیدن به این مرتبه از ثبات و بالندگی در گرو سه شرط است: انتخاب مناسب و درست، آموزش‌های سازنده و مستمر و برخورداری از مشاوره هنگام ضرورت.
از این سه مورد، انتخاب مناسب مهم‌تر و مؤثرتر از بقیه است، چون زیربنای آن دو به حساب می‌آید.

انتخاب همسر در دانشگاه
مهم‌ترین ویژگی‌هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفت عبارتند از:
1ـ پسند ظاهر(چهره، قد و اندام)؛
2ـ سن مناسب؛
3ـ تناسب سطح و رشته تحصیلی؛
4ـ همسانی وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده‌ها؛
5ـ هماهنگی فرهنگی (مذهب، نژاد و آداب و رسوم)؛
6ـ همسطح بودن برون‌گرایی؛
7ـ شغل مناسب (ثابت و سالم)؛
8ـ تندرستی؛
9ـ انگیزه و توان فرزندپروری
به کی اعتماد کنیم؟
هر دانشجو، به خصوص دانشجوی دختر، باید بداند در محیط کار و تحصیل با سه گروه از افراد جنس مخالف برخورد می کند: همکاران، هوسرانان و خواستگاران. همکار می تواند استاد، کارمند اداری یا یک همکلاسی باشد. او فرد محترمی است که یا ازدواج کرده و یا برای ازدواج آمادگی و تناسب لازم را ندارد. ارتباط با همکار باید در همان چارچوب و وظیفه مشخصی باشد که در دانشگاه تعریف شده است. هر نوع برخورد کلامی، رفتاری و دیداری خارج از مرزهای تعیین شده زیان آور و ناپسند است.
هوسرانان را در هر گروه می توان دید، ولی بیشتر آنان پسران دانشجویی هستند که به خاطر زمینه های تربیتی نادرست و تجربه های غیراخلاقی در گذشته، در کمین دختران ساده دلی قرار می گیرند که فریب ظاهر جذاب و زبان چرب آنان را می خورند. هوسرانان می دانند که دختر دانشجو را نمی توان راحت و صریح به خلوته ای گناه آلود کشاند. از این رو، با پیشنهاد ازدواج، دام هوس را می گسترانند. معدودی از مردان متأهل که دردناکانه در کسوت مقدس معلمی قرار گرفته اند نیز با وعده ها و تهدیدهای آموزشی، دختران کم تجربه را وادار به رابطه های ناشایست می کنند.
گروه سوم جوانان متین و پاکدامنی هستند که می خواهند با دخترانی خوب و تحصیلکرده ازدواج کنند. برای اینکه بتوان با چنین دانشجویان شایسته ای پیوند زناشویی موفقیت آمیز و بالنده ای برقرار کرد، توصیه می کنیم دختر و پسر در ترم های اول و دوم رابطه های عاطفی و عاشقانه برقرار نکنند. یعنی اگر از کسی خوششان آمد یا دانشجویی به آنها پیشنهاد دوستی و ازدواج داد، به کشش احساسی و غریزی خود میدان ندهند و گفت وگوی کوتاه را به رابطه های طولانی و پنهان از والدین خود نکشانند، بلکه بگذارند فارغ از تب و تاب احساس و دور از میدان مغناطیسی عشق، قطب نمای عقلشان جهت درست را نشان دهد.
باید درباره فرد پیشنهاد دهنده هماهنگی ها و تناسب هایی را که در بحث ملاک ها گفتیم، بررسی کنند و مطمئن شوند که خود و فرد مورد نظرشان بهراستی انگیزه، توان و امکانات تشکیل زندگی را دارند. در صورتی که نتیجه بررسی ها مثبت بود، اشکالی ندارد که حداکثر سه جلسه با او در مکان های عمومی صحبت و سپس با پدر و مادر یا یکی از خویشاوندان آگاه مشورت کنند.
منبع:www.tebyan.net