اختلالات روانی و روان شناسی ازدواج

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

اختلالات روانی و روان شناسی ازدواج

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

ایمان و اضطراب

ایمان و اضطراب
«... من که همواره از والدین و نزدیکان، محبّت و دل‏سوزى و خوبى دیده بودم، یکباره خود را باختم. مشکلات، چنان برایم بزرگ مى‏نمود که فکر مى‏کردم بدبخت‏ترین آدم دنیا هستم. هیچ گره‏اى را نمى‏توانستم باز کنم و هر روز، فکر مى‏کردم گره محکم‏ترى بر شرایط سخت زندگى‏ام زده شده است. ناتوان و درمانده شده بودم. خسى شده بودم که باد حوادث و مشکلات، مرا به این سو و آن سو مى‏کشاند. زندگى برایم پوچ و بى‏معنا شده بود. هیچ چیز، دیگر برایم مهم نبود. از نماز و خدا و معنویت، به کلى فاصله گرفته بودم. سیر سقوطم تا بدان‏جا ادامه یافت که به طور کلى، شخصیت واقعى خود را از یاد بردم و به موجودى عصبى، بى‏قرار، نگران و مضطرب، تبدیل شدم. نگرانى، مرا کاملاً در هم شکسته بود. هر لحظه، احساس مى‏کردم اتفاق ناگوارى برایم رخ مى‏دهد. خدا مى‏داند چه‏قدر از این حالت‏ها رنج مى‏بردم و عذاب مى‏کشیدم. دنیایم روز به روز، تاریک‏تر و کاخ آرزوهایم داشت روى سرم خراب مى‏شد. مانند تماشاگرى بر لب ساحل، شاهد غرق شدن شخصیت واقعى خود و تمامى آرزوها و عقایدم بودم. وقتى همه چیز در تاریک‏ترین و بدترین وضع بود و به نظر نمى‏آمد که چیزى بتواند از این اضطراب و نگرانى نجاتم دهد، یکى از دوستانم که اهل نماز و مسجد بود، کارى برایم کرد و راهى را به من نشان داد که براى همیشه از او ممنون و سپاسگزارم. او مرا به نماز و مسجد دعوت کرد و...».
اضطراب و نگرانى، چرا؟
روند گذشته، حال و آینده بشر نشان مى‏دهد که اضطراب و نگرانى همواره در زندگى بشر بوده و هست ؛ اما آنچه تازگى دارد این است که در دهه‏هاى اخیر، اضطراب، گسترش وسیعى پیدا کرده و محققان، معتقدند که علت اصلى آن، پیچیدگى‏هاى جارى تمدن، سرعت تغییرات و بى‏توجهى نسبت به مذهب و ارزش‏هاى خانوادگى افراد و اجتماع است. مارکس و لیدر، در مورد اضطراب، تحقیقات زیادى انجام داده‏اند و به این نتیجه رسیده‏اند که تقریباً سه درصد از جامعه مورد پژوهش آنان (قابل تعمیم به دیگر جوامع)، به حالت اضطراب دچار هستند. پژوهش دیگرى نشان داده است که درصد حالت‏هاى اضطرابى در افراد، بیشتر از اختلال‏هاى هراس و وسواس فکرى و عملى است. که وارد و کوپر نیز گزارش نموده‏اند که 27 درصد بیمارانى که با علائم روانى به پزشکان عمومى خود مراجعه مى‏کنند، دچار حالت اضطراب هستند
توجّه به این تحقیقات و آمارهاى تکان دهنده و نامه‏ها و پرونده‏هاى جوانان و نوجوانان در مراکز مشاوره و... این پرسش را در ذهن انسان به وجود مى‏آورد که: چگونه مى‏توان با معضل اضطراب، مبارزه کرد و نقش دین در این زمینه چیست؟
تعریف و نشانه‏هاى اضطراب
منظور از اضطراب، هیجان ناخوشایندى است که با اصطلاحاتى مانند «نگرانى»، «دلشوره»، «وحشت» و «ترس» بیان مى‏شود و همه ما در زندگى خود، مواردى از آنها را تجربه کرده‏ایم ؛ لذا تصوّر کم و بیش مشترکى از آن داریم. اضطراب با بروز نگرانى و این که اتفاق ناگوارى در آینده به وقوع خواهد پیوست، همراه است و موجب تغییراتى در کارکرد بدن نیز مى‏شود، مانند: تپش قلب، خشکى دهان، رنگ‏پریدگى، لرزش اعضاى بدن، تارى دید، سردرد و تنگى قفسه سینه.
اضطراب مطلوب و اضطراب بیمارگونه
مقدارى از اضطراب براى هر کسى در زندگى، لازم است ؛ زیرا ما همیشه به هشیارى، برانگیختگى و مقاومت جسمانى نیاز داریم. به تعبیر برخى، اگر اضطراب نبود ما پُشت میزهایمان به خواب مى‏رفتیم. اضطراب است که ما را وامى‏دارد تا براى امتحان آماده شویم، براى معاینات پزشکى و درمان به پزشک مراجعه نماییم، در یک جاده لغزنده، با احتیاط رانندگى کنیم و... . این مقدار اضطراب، کاملاً طبیعى و مطلوب است؛ اما اگر اضطراب از این حدّ، فراتر رود، به گونه‏اى که شدّت آن با محرک یا پدیده برانگیزنده، تناسب نداشته و غیر منطقى باشد، در این صورت، اضطراب، جنبه بیمارگونه پیدا مى‏کند.
علت اصلى اضطراب و نگرانى چیست؟
روان‏شناسان درباره اضطراب، تحقیقات زیادى انجام داده‏اند و دیدگاه‏هاى متفاوتى ارائه نموده‏اند. اما یکى از آنها در این زمینه، نظریه «شناختى» است. البرت الیس، بیشترین تحقیقات را در این مورد انجام داده و نظریه منطقى - هیجانى او امروزه شهرت جهانى یافته است. او معتقد است که اضطراب و افسردگى، از افکار، احساسات و باورهاى نادرست انسان در مورد وقایع و رویدادهاى مختلف زندگى ناشى مى‏شود. پیام او به انسان‏هاى خسته و مضطربِ عصر تکنولوژى (فناورى) این است که: اگر مى‏خواهید به جنگ نارحتى بروید و با اضطرابْ مبارزه کنید، از این پس، عاقلانه‏تر فکر نمایید. به واقعیت بچسبید. فرضیه‏هایتان را در مورد خودتان، دیگران و دنیا وارسى کنید.
آیا مى‏توان اضطراب را به صِفر کاهش داد؟
روان‏شناسان معتقدند که انسان نمى‏تواند ناراحتى و اضطراب را به طور کامل از زندگى خود حذف کند. نهایت کارى که مى‏تواند انجام دهد این است که اضطراب و نگرانى را به حدّاقل برساند. اما داعیه دین، این است که اضطراب و نگرانى را به طور کامل از زندگى انسان حذف کند. برخى روان‏شناسان این کارکرد دین را پذیرفته‏اند. آنها مى‏نویسند: علم و دانش روان‏شناسى اگرچه نمى‏تواند چنین راه‏کارى را در اختیار انسان قرار دهد، اما دین و مذهب مى‏تواند آرامش و سعادت کامل را در زندگى انسان به ارمغان آورد.
آیا راه‏کارهاى علمى به تنهایى در درمان اضطراب، کافى است؟
پاسخ این سؤال، بستگى به این دارد که ما از اضطراب چه تصوّرى داریم. اگر اضطراب‏هاى انسان را به «اضطراب امتحان»، «اضطراب اجتماعى» و امثال آن خلاصه کنیم، در این صورت، علم مى‏تواند مهارت‏هایى را در اختیار انسان قرار دهد تا انسان در صحنه‏هاى اجتماعى بهتر ظاهر شود؛ امّا واقعیت این است که اضطراب‏هاى انسان به این موارد، خلاصه نمى‏شود. بخش عمده‏اى از اضطراب‏هاى انسان، مربوط به بحران معنویت، پوچ‏انگارى و بى‏معنا دانستن زندگى و در یک کلام: «فقدان یک جهان‏بینى سالم و قابل قبول» است. اگر اضطراب را در این گستره در نظر بگیریم، علم، نه‏تنها راه‏کار مناسبى براى آن ندارد، بلکه خود، یکى از عوامل اصلى ایجاد اضطراب و بحران معنویت در جوامع انسانى است. بنا بر این، «علم» و «دین» از دو زاویه متفاوت به پدیده اضطراب، نگریسته‏اند. نگاه دین به پدیده اضطراب، نگاه ارزشى است، یا به تعبیر دیگر، در متون دینى از آن دسته اضطراب‏هایى سخن به میان آمده است که از گناه، نگاه بدبینانه و منفى درباره جهان و انسان، غفلت از یاد خدا و دورى از معنویت ناشى مى‏شود و در واقع، یک بیمارى اخلاقى - روانى است.
علم، به هیچ وجه نمى‏تواند جهان‏بینى براى انسان اعطا کند و اضطرابى را که از گناه و فساد اخلاقى به وجود آمده است درمان نماید. همان گونه که دین نیز دغدغه درمان اضطراب امتحان و امثال آن را ندارد. نتیجه آن که، کاربرد علم و دانشِ روان‏شناسى و روان‏پزشکى در درمان اضطراب، بسیار محدود و سطحى است. علم، فقط بخشى از اضطراب‏ها و نگرانى‏ها را مى‏تواند مهار کند؛ اما بخش دیگر آن، جُز از طریق دین و عمل نمودن به آموزه‏ها و دستورهاى مذهبى، امکان‏پذیر نیست.
اضطراب و افسردگى در افراد غیرمذهبى
تصویرى که ما از دنیا و خودمان داریم تا حدّ زیادى در ابتلا یا مصونیت از اضطراب، نقش دارد. اگر دنیا را پوچ و بى‏هدف بدانیم و معتقد باشیم که انسان، همین‏طورى به دنیا آمده و روزى خواهد مُرد، در این صورت، نمى‏توانیم تصویر درستى از زندگى و جهان داشته باشیم. افرادى که تصورشان از جهان این است، وقتى در موقعیت‏هاى سخت و دشوار زندگى قرار مى‏گیرند، به شدّت، خود را درمانده و ناتوان احساس مى‏کنند و چشم امید به هیچ نیرویى ندارند که بتواند آنها را یارى رساند.
تحقیقات تجربى نیز نشان داده است که میزان اضطراب و افسردگى در افراد غیر مذهبى به مراتب، بیشتر از افراد مذهبى است.(4) همچنین افرادى که از نظر مذهبى، ضعیف‏تر هستند و ایمان سطحى دارند، نسبت به افرادى که از ایمان قوى‏ترى برخوردارند، بیشتر در معرض اختلالات روانى و اضطراب و افسردگى‏اند. با توجّه به نتایج تحقیقات انجام شده در سال 1989م، سازمان جهانى بهداشت، رسماً اعلام نمود که باید از توانمندى‏ها و پتانسیل باورهاى دینى و اعتقادى افراد در پیشگیرى و درمان اضطراب و ارتقاى سلامت روانى آنان بهره‏گیرى شود.
مذهب و درمان اضطراب
به طور کلى، اضطراب، محصول احساس ناتوانى و ضعف، احساس پوچى و بى‏معنا دانستن زندگى، عدم دریافت حمایت از سوى دیگران، درماندگى در برابر موقعیت‏هاى تنیدگى‏زا و بحران‏هاى زندگى، ترس از شکست و نداشتن کنترل بر محیط است. جهان‏بینى توحیدى تفسیر واقع‏بینانه‏اى از حوادث و رویدادها ارائه نموده و براى پیشگیرى و درمان اضطراب، روش‏هاى بسیار مؤثرى را تدارک دیده است.
1 . دعا و نیایش و درمان اضطراب
در قرآن کریم، درمان تمام نگرانى‏ها و اضطراب‏ها یاد و ذکر خدا معرفى شده است: «بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دل‏هاست». یکى از مصادیق کامل ذکر خدا «نماز» است و خداوند متعال فلسفه نماز را تجلّى یاد خدا در دل‏ها بیان کرده است: «نماز را به خاطر ذکر من و یاد من به پا دارید».
تحقیقات تجربى نشان داده است افرادى که اهل دعا و نیایش هستند و در مراسم مذهبى شرکت مى‏کنند، از اضطراب کمترى برخوردارند. در ایران نیز پژوهش‏ها نشان مى‏دهد که هر قدر جوانان و نوجوانان به نماز مقیدترند، اضطراب آنها کمتر است.
2 . توکل به خدا و درمان اضطراب
یکى از روش‏هاى مؤثر در پیشگیرى و درمان اضطراب، توکل به خداوند است. علامه طباطبایى(ره) کاربرد توکل به خدا را در پیشگیرى و درمان اضطراب، این گونه تبیین نموده است: «در برخورد با رویدادهاى جهان دو نوع بینش وجود دارد : ایمان به خدا یا عدم ایمان. فردى که به پروردگار هستى ایمان ندارد، در پدیده‏هاى جهان، تنها به علل و اسباب ظاهرى توجّه مى‏کند و از آن‏جا که علل و اسباب طبیعى همیشه فراهم نیستند و کارایى لازم را ندارند، فرد، دچار اضطراب و افسردگى مى‏شود. اما انسان مؤمن، اداره جهان را در تصرف خدا و در احاطه اداره او مى‏داند.
از سوى دیگر، در مواجهه با مسائل زندگى و نیل به موفقیت به دو دسته از عوامل نیازمندیم:
1 .  فراهم آوردن اسباب طبیعى
 2 . فراهم نمودن شرایط روانى خاصى که بتوانیم بهتر با مسائل، رو به رو شویم. گاهى اضطراب، ترس و ضعف اراده، باعث مى‏شود که نتوانیم از راه حل‏هاى ممکن، به صورت مطلوب استفاده کنیم. در این گونه موارد، توکل و واگذارى کارها به خداوند، مى‏تواند در کاهش اضطراب و تقویت اراده، نقش مؤثرى ایفا نماید.
غبارى و همکارانش در سال 1381، تحقیقى را بر روى 514 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران انجام داده‏اند و به این نتیجه رسیده‏اند که دانشجویانى که میزان توکل آنها در سطح بالاتر بود، میزان اضطرابشان به مراتب از گروه دیگر، پایین‏تر بود. افراد مذهبى با تکیه و اعتماد به خدا احساس قوى بودن مى‏کنند و مطمئن هستند که با امداد غیبى از سوى خدا بر حوادث، پیروز خواهند شد و پشتشان به پشتیبانى خدا گرم است.
بسیارى اوقات، اضطراب ما ناشى از این است که نمى‏دانیم در آینده چه اتفاقى رُخ خواهد داد. نگران آینده زندگى، شُغل و رشته تحصیلى خود هستیم. اگر به خدا توکل کنیم و معتقد باشیم که او ما را در هر شرایطى یارى مى‏کند و خیر و صلاح ما را مى‏خواهد، هیچ گاه دچار اضطراب نخواهیم شد. شرایط سخت اقتصادى، اوضاع نابه‏سامان سیاسى و اجتماعى، تهدیدات استکبار جهانى، خطر مبتلا شدن به انواع بیمارى‏ها و از جمله ایدز، عواملى هستند که به شدّت، جامعه ما و بخصوص جوانان و نوجوانان ما را نگران و مضطرب نموده است. در چنین شرایطى، یگانه راه موفقیت و مصون ماندن از اضطراب و افسردگى، توکل به خداوند متعال است.
3 . نگرش مثبت به زندگى و پیشگیرى از اضطراب و نگرانى
روان‏شناسان معتقدند که اضطراب، از باورهاى غلط و افکار منفى ناشى مى‏شود. در اسلام، سعى شده است با ارائه نگرشى مثبت به افراد و تفسیر واقع‏بینانه از پدیده‏ها و رویدادهاى زندگى، از اضطراب و نگرانى و احساس پوچى در زندگى، جلوگیرى شود. این نوع شناختْ باعث مى‏شود انسان، جهان هستى را پدیده نظام‏مند، درهم تنیده و داراى قانون بداند که حتى در پس پدیده‏هاى به ظاهر ناخوشایند و متناقض نیز نوعى اراده، تدبیر و معنا نهفته است. از این رو،  در انسانِ معتقد به دین، احساس آشفتگى، پوچى و بى‏معنایى رخ نمى‏دهد. اعتقاد به مصلحت الهى سبب مى‏شود که شخص در برابر پدیده‏ها و رویدادهاى زندگى و نیز وقایع غیرقابل کنترل، چون بیمارى، بلایاى طبیعى، مرگ عزیزان، شکست‏ها و ناکامى‏ها، به سادگى دچار اضطراب و نگرانى نگردد و انسجام شخصیتى و سلامت روانى خود را حفظ نماید.
براى مصونیت از اضطراب، مذهبى‏تر شویم!
آرى! جلو حوادث را نمى‏توان گرفت؛ اما همان گونه که با پوشیدن بارانى و در دست گرفتن چتر، مى‏شود از باران و برف در امان بود، با توکل به خدا، تقیُّد به نماز و برقرارى رابطه عاطفى و صمیمى با پروردگار هم مى‏توان در مقابل حوادث پایدارى کرد و از اضطراب و افسردگى، جان سالم به در بُرد.
منابع
1. شناخت درمانى افسردگى و اضطراب، مارى بلک برن، ترجمه: توزنده جانى، مشهد: آستان قدس رضوى، 1374، ص 18 .
2. روان‏شناسى مرضى، پریرخ دادستان، تهران: سمت، 1376، ج 1 .
3.: زندگى عاقلانه، آلبرت الیس و رابرت هارپر، ترجمه: مهرداد فیروزبخت، تهران: رشد، 1379.
4. رابطه میزان توکل به خدا با حرمت خود، محمّدصادق شجاعى، پایان‏نامه کارشناسى ارشد، 1382، ص 140 - 135 .
5. «ضرورت نگاه به ارزش‏هاى دینى در مشاوره و روان‏درمانى»، بیان‏زاده، ماهنامه روان‏شناسى دین، شماره اوّل، ص 68 - 63 .
6. اسلام و بهداشت روان، سیّد احمد واعظى، تهران: دفتر نشر معارف، 1382، ص 163 .