اختلالات روانی و روان شناسی ازدواج

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

اختلالات روانی و روان شناسی ازدواج

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

ازدواج در عین بی پولی

ازدواج در عین بی پولی
کم‌کم ازدواج‌های پایدار می‌روند که به خاطراتمان بپیوندند. یادش بخیر! کمی قدیم‌ترها جوان تا دست راست و چپش را می‌شناخت بزرگ‌ترها برایش آستین بالا می‌زدند و سوروسات عروسی راه‌می‌انداختند.
عشق وپول

به ندرت امکان داشت سن دختر و پسری از 20 سال بگذرد و مجرد مانده باشد. آن روزگار اصلا اسم طلاق کراهت داشت و کسی جرات عنوان کردن چنین کلمه‌ای را در خانواده نداشت؛جز مواردی خاص. افسوس که این روزها شرایط دگرگون شده است. سن ازدواج دخترها و پسرها بالا رفته، خیلی‌ها اصلا انگیزه ازدواج ندارند و طلاق هم امری طبیعی شده‌است و مسئولان هم تاکنون نتوانسته‌اند این آب رفته را به جوی بازگردانند.
چند وقت پیش «محمد سیاح» مدیرکل دفتر آمار، اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت‌احوال کشور مانند سال گذشته اعلام کرد ازدواج در سه‌ماهه نخست امسال نسبت به زمان مشابه سال پیش، کاهش و طلاق افزایش یافته‌است. طبق این آمار در سه‌ماهه نخست امسال دویست و چهل و دو هزار و دویست و سه مورد ازدواج و سی و سه هزار و هفتصد و هشتاد و دو مورد طلاق در کشور رخ داده و استان تهران با هفت هزار و سیصد و ده طلاق رکورددار طلاق در کشور است. این آمار نشان می‌داد که ازدواج 2 /6درصد کاهش و آمار طلاق 2 /16درصد افزایش داشته است. رشد آمار طلاق و کاهش ازدواج و بی‌انگیزگی در جوانان برای تشکیل خانواده، کم‌کم می‌رود به یک اصل پذیرفته‌شده در جامعه تبدیل شود اما آیا جامعه تحمل تاوان عواقب آن‌را خواهد داشت؟
سخن پول

بی‌انگیزگی جوانان برای تشکیل خانواده که طی سال‌های اخیر روند روبه‌رشدی داشته زنگ خطری برای جامعه به‌شمار می‌رود و از وجود مشکلات اساسی در برنامه‌ریزی مسئولان این حوزه خبر می‌دهد. کارشناسان دلایل مختلفی همچون مشکلات اقتصادی، جامعه‌گریزی، تنوع‌طلبی، مسئولیت‌گریزی، ترس از شکست در زندگی، همچنین رقابت و قدرت‌طلبی زن و مرد در زندگی مشترک را از دلایلی می‌دانند که تمایل به ازدواج را کاهش داده‌است اما اغلب جوانان بی‌پولی را بزرگ‌ترین سد مقابل خود می‌دانند.
آنها امروز پذیرفته‌اند که مخارج این مراسم را می‌توانند در زندگی مشترکشان هزینه کنند و به برگزاری یک مراسم بسیار ساده و کم‌هزینه هم قانع شده‌اند؛ مشکل اصلی پس از ازدواج است.
بی‌پولی در شرایط اقتصادی فعلی به سدی بزرگ در برابر ازدواج تبدیل شده‌است و برخی از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی برای عبور از این سد، بر ازدواج و برگزاری مراسم ساده و امثال آن اشاره می‌کنند؛ درصورتی‌که اصلا درد جوانان دم‌بخت، نداشتن پول برای برگزاری مراسم عروسی نیست. آنها امروز پذیرفته‌اند که مخارج این مراسم را می‌توانند در زندگی مشترکشان هزینه کنند و به برگزاری یک مراسم بسیار ساده و کم‌هزینه هم قانع شده‌اند؛ مشکل اصلی پس از ازدواج است. پسری که امروز در خانه پدری روزگار می‌گذراند و بدون پرداخت اجاره‌بها و مخارج زندگی مشترک از مشکلات مالی می‌نالد حتی اگر دانشجو و سرباز نباشد و در این نابسامانی و بیکاری هم شغلی با ماهی سیصد-چهارصد هزار تومان حقوق برای خود دست و پا کرده باشد چطور به‌خود جرات ازدواج بدهد؟ اجاره و هزینه‌های زندگی ساده و روزمره چنان سرسام‌آور شده که ساده‌زیستی را هم دشوار کرده است.
حقوق -دارایی-ازدواج
واقع‌بینی

دختر و پسری را یک‌شبه وارد خانه بخت کردن کار دشواری نیست اما اینکه آنها چطور باید در این زندگی مشترک خوشبخت شوند و به آرامش برسند و جامعه را بسازند جای تامل دارد. اجازه دهید با عینک خوشبینی برخی مسئولان به موضوع نگاه نکنیم و حقایق را ببینیم. فرض کنیم که جوانی با وام ازدواج و کمک دوروبری‌ها، یک خانه که چه عرض شود یک سوئیت 40متری اجاره و بدون مراسم عروسی راهی زندگی مشترک شد، بعد چه می‌شود؟ مگر حقوق پایه‌ای که تعیین شده بیش از 300-چهارصد هزار تومان است؟ اجاره‌بهای یک سوئیت 40متری در محله‌‌های متوسط شهر تهران حدود چهارصد هزار تومان است؛ یعنی برابر با تمام حقوق این فرد. اصلا تصور کنید زوج گیاهخواری پیشه کنند و از خوردن گوشت کیلویی شانزده هزار تومان هم صرف نظر کنند و به جای پرداخت کرایه‌های سنگین تاکسی هم سواراتوبوس شوند و یارانه‌ها را هم برای پول آب و برق و گاز کنار بگذارند، باز هم ماه را به آخر نخواهند رساند. جوان امروز تمام این موارد را حساب می‌کند و نهایتا انگیزه ازدواجش را از دست می‌دهد. حتی اگر فردی با تمام این شرایء به هر دلیلی تصمیم به ازدواج بگیرد آیا در زندگی توأم بافشار به آرامش و تعالی که هدف اصلی ازدواج است خواهد رسید؟ کافی‌است گشتی در دادگاه‌های خانواده بزنید و پای درد دل زوج‌هایی که برای جدایی مراجعه کرده‌اند بنشینید و سخنانشان را تحلیل کنید تا متوجه شوید بسیاری از آنها را مشکلات مالی، به مرور از هم دور و نهایتا از هم جدا کرده‌است.
راهکاری که اجرا نشد

آمار حکایت از آن دارد که بیش از ده میلیون جوان مجرد در کشور وجود دارند که بخش زیادی از آنها با تاخیر ازدواج روبه‌رو هستند و بسیاری از آنها هم به‌دلیل مشکلات مالی اصلا انگیزه‌ای برای ازدواج ندارند و به ناچار یا احساسات و نیازهای خود را سرکوب می‌کنند یا دست به اقداماتی خلاف باورهایشان می‌زنند که در هر دو مورد پیامدهای ناخوشایندی برای فرد به‌دنبال دارد.
در حقیقت ازدواج و تشکیل خانواده انگیزشی قدرتمند برای زوجین ایجاد می‌کند تا از آسیب‌های گوناگونی که در زندگی مجردی در کمین آنهاست، مصون بمانند.
مشکلات مالی در حالی تبدیل به سدی بلند در برابر اجرای سنت پیامبر مکرم اسلام شده است که قانون تسهیل ازدواج که درتاریخ 27 آذرماه 84 به تصویب مجلس رسید و در تاریخ 7 دی‌ماه همان سال مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفت هنوز به درستی اجرا نشده‌است. این قانون می‌توانست کمی از مشکلات ازدواج بکاهد چرا که دولت موظف شده بود با استفاده از امکانات دولتی یا با کمک خیرین مسکن‌ساز، مسکن موقت را به‌مدت 3سال و به شکل رایگان در اختیار زوج‌های جوان قرار دهد. به این ترتیب زوج‌های جوان درابتدای زندگی‌شان حداقل دغدغه پرداخت اجاره‌بها را نداشتند و می‌توانستند با خیالی آسوده‌تر برای آینده خود برنامه‌ریزی کنند. همچنین در این قانون دولت موظف شده‌بود به زوج‌های جوانی که هیچ کدام‌ دارای شغل نبودند، به‌مدت دوسال کمک‌هزینه زندگی پرداخت کند و بعد از شاغل‌شدن آنها این مبلغ را به‌تدریج پس بگیرد. افزایش مستمری سربازان و دانشجویان متأهل و تهیه خوابگاه برای دانشجویان متأهل بخش دیگری از وظایفی بود که مجلس در این قانون برای دولت مشخص کرد و می‌توانست تا حدی انگیزه ازدواج را بالا ببرد اما دولت آن‌را خیلی جدی نگرفت.
ازدواج
عواقب

اقدامات فرهنگی و اقتصادی که تاکنون از سوی مسئولان برای تسهیل ازدواج جوانان انجام‌شده بی‌تردید کافی و مناسب نبوده که باعث افزایش سن ازدواج و بی‌انگیزگی برای تشکیل خانواده شده‌است. اما این بی‌برنامگی‌ها و کم‌توجهی‌ها چه پیامدهایی خواهد داشت؟ بررسی‌ها حاکی از آن است که میان ارتکاب جرم و بالا رفتن سن ازدواج رابطه مستقیم وجود دارد. روانشناسان معتقدند هنگامی که انگیزه‌های قوی نظیر امیال غریزی، ‌تولیدمثل، استقلال زیستی و تشکیل خانواده به وسیله موانعی سرکوب شوند احساس ناکامی رخ می‌دهد و احساس، شخصیت و هویت فرد را زیرسلطه برده و به‌تدریج تمامی ابعاد وجودی فرد را در برمی‌گیرد. از سوی دیگر افزایش سن ازدواج و عدم‌ارضای امیال غریزی به شکلی درست، سبب شکل‌گیری عقده‌های روانی و انباشت آنها در شخصیت فرد می‌شود و عصبیت‌های روحی، طغیانگری، احساس پوچی و حتی میل به‌خودکشی مجال بروز می‌یابند. نکته مهم اینکه روابط نامشروع پیش از ازدواج هم نه‌‌تنها به ارضای کامل و جامع منجر نمی‌شود بلکه به‌دلیل غیراخلاقی بودنش عصبیت‌ها را تشدید هم می‌کند.
افزایش امنیت درونی، بازیابی شخصیتی و حتی رفع برخی مشکلات ذهنی و روانی، بلوغ فردی و اجتماعی، افزایش مهارت و انگیزه و تولید ثروت می‌تواند پیامدهای ازدواج بموقع و موفق باشد. «غلامعلی افروز» روانشناسی که بیش از 30 سال درباره ازدواج و طلاق تحقیق کرده ازدواج را مهم‌ترین انتخاب انسان در طول حیات و وجود همسر مناسب را سبب آرامش می‌داند و می‌گوید: «در حقیقت ازدواج و تشکیل خانواده انگیزشی قدرتمند برای زوجین ایجاد می‌کند تا از آسیب‌های گوناگونی که در زندگی مجردی در کمین آنهاست، مصون بمانند». از این دیدگاه، سلامت شخصیتی فرد و جامعه مهم‌ترین دستاورد ازدواج خواهد بود اما بسیاری از جوانان ما امکان انجام آن‌را ندارند.
با این تفاصیل اگر مسئولان با اجرای قانون تسهیل ازدواج جوانان و اتخاذ راهکارهای مناسب و ریشه‌ای همچون ایجاد شرایط کاری و اقتصادی مناسب، سد بی‌پولی را از مقابل جوانان دم‌بخت بردارند، شاهد افزایش انگیزه ازدواج و تولید ثروت در جامعه خواهیم بود در غیراین‌صورت باید منتظر عواقبی تلخ‌تر از شرایط کنونی باشیم که بی‌تردید گریبان تمام اقشار جامعه را خواهد گرفت.
تبیان
علیرضا دهقانیان-همشهری

توصیه هایی برای حفظ ازدواج

توصیه هایی برای حفظ ازدواج
همواره راهی برای سرو سامان دادن به ازدواج وجود دارد. به قول معروف:«خواستن، توانستن است». درواقع باید هر دو طرف مایل به حفظ ازدواج خود باشند. دراین مقاله ها درمورد راههای حفظ یک ازدواج بحث می کنیم. آیا آماده اید؟ پس، شروع می کنیم!
به توصیه های زیر توجه کنید:

1- به طرف مقابل احترام بگذارید. همواره به شریک زندگی خود احترام بگذارید و حتی اگر با او موافق نیستید برای عقایداش اهمیت قائل شوید برای این کار گاهی لازم است یکی از طرفین کوتاه بیاید ولی رابطه همین است: سازش و تلاش برای حل مشکلات.
2-گذشت داشته باشید. یادتان باشد که هرکسی ممکن است دچار اشتباه شود و شما نباید از رفتار دیگران به خشم بیایید. درعوض شما باید اشتباهات همسرتان را فراموش کنید و یادتان باشد که هیچ کس کامل و بی نقص نیست. به علاوه شما باید مشکلات جزئی را به دست فراموشی بسپارید و مدام مشکلات گذشته را پیش نکشید.
3-با همسرتان ارتباط برقرار کنید و به نیازهای او توجه داشته باشید.
با همسرتان صریح حرف بزنید و چیزی را از او پنهان نکنید.
پنهانکاری اعتماد را از بین می برد. در عوض رو راست باشید و با شکیبایی به حرف های همسرتان گوش دهید. این کار نه تنها موجب نزدیکی بیشتر شما می شود بلکه محیطی گرم و دلپذیر را درخانه ایجاد می کند.
4- خوشبین باشید. هیچ کس دوست ندارد با افراد بدبین نشست و برخاست داشته باشد. برای تبدیل شدن به یک فرد خوشبین، از هیچ تلاش مضایقه نکنید، برروی مسائل مثبت تمرکز داشته باشید.
فرض کنید همسرتان یادش رفته کالاهایی را بخرد. به جای فریاد کشیدن و هیاهو راه انداختن، به خاطر خرید سایر اقلام از او تشکر کنید.
اگر لازم بود برای خرید کالاهایی که همسرتان فراموش کرده خودتان به سوپر مارکت بروید.
5-خود را نسبت به حفظ ازدواج تان متعهد بدانید. برقراری ارتباط کار دشواری است ولی اگر متعهد باشید عملی خواهد بود.
برای نشان دادن تعهد خود تا حد امکان زمان بیشتری را با همسرتان بگذرانید. رفتن به تعطیلات رابطه شما را تقویت می کند.
6-یادتان باشد شما می توانید به ازدواج خود سرو سامان بدهید با به کاربستن توصیه های فوق می توانید ازدواجی سالم و سرشار از عشق و صمیمیت داشته باشید. موفق باشید!
آیا ازدواج شما ارزش حفظ کردن را دارد؟
اگر در زندگی مشترکتان با مشکل مواجه شده اید باید هرچه زودتر درصدد کشف علت آن برآیید. آیا این مشکلات قابل حل هستند و یا باید از همسرتان جدا شوید؟ چگونه می توانید، دریابید که ازدواج شما ارزش حفظ کردن را دارد یا خیر؟
به موارد زیر توجه کنید:

1- به آزارهای جسمانی یا روحی توجه داشته باشید. آزارهای جسمانی به آسانی قابل تشخیص هستند. از خودتان بپرسید:«آیا من از همسرم می ترسم؟» اگر پاسخ تان مثبت باشد زمان پایان دادن به زندگی مشترک تان فرارسیده است.
بسیاری از زوجین آزارهای روحی را نادیده می گیرند و یا اصلاً تشخیص نمی دهند. برخی از علائم رایج آزارهای روحی از این قرار است: انتقاد مداوم، سرزنش، توهین، برخورد از موضع بالا و درخواست قطع پیوند با اعضای خانواده و دوستان. هر مسأله ای که باعث شود همواره درمورد خودتان احساس بدی داشته باشید آزار روحی محسوب می شود.
اگر به فکر بهبود اوضاع نیفتید باید منتظر بدتر شدن شرایط باشید
2-در مورد احساسات واقعی خود سوالاتی مطرح کنید و با صداقت به آنها پاسخ دهید. آیا هنوز عاشق همسرتان هستید؟ آیا از بودن درکنار او لذت می برید و یا این کار باعث خشم و سرخوردگی شما می شود؟
آیا ترجیح می دهید تنها باشید؟ آیا به همسرتان احترام می گذارید و احساس می کنید در ارزش ها و باورها پشتیبان او هستید؟
3-مشکلات تکراری را دست کم نگیرید. مشاجره درمورد مسائل جزئی، اختلاف نظر درباره همه مسائل، کنایه زدن، امتناع از تلاش برای حل مشکلات بزرگ، بی تمایلی به سازش و پیش کشیدن مسائل گذشته، نشان می دهد که ازدواج شما دچار مشکل شده،مشکلی که شاید قابل حل نباشد.
4-عامل صمیمیت را در رابطه خود جدی بگیرید: صمیمیت یعنی پیوند نزدیک، دوستانه و مهر آمیز با یک فرد دیگر.
آیا درمورد همسر خود چنین احساسی دارید و یا از تماس با او احتراز می کنید؟
5- مراقب سلامتی خود باشید. چقدر استرس دارید؟ آیا خوب می خوابید؟ آیا خوب غذا می خورید؟ آیا به طور منظم ورزش می کنید؟
آیا به بهداشت فردی خود توجه نشان می دهید؟ اگر ازدواج بر بهداشت فردی شما تأثیر منفی گذاشته موضوع را جدی بگیرید.
6- اگر شما و همسرتان به این نتیجه رسیده اید که نمی توانید رابطه خوبی برقرار کنید دراین باره با دیگران مشورت نمایید.
گاهی دیگران می توانند درمورد مشکلات به ظاهر لاینحل راه حل های خوبی ارائه دهند.
7-برای مدتی مشخص تمام توان خود را برای بهبود زندگی مشترک خود صرف کنید و در این راه دست از تلاش برندارید.
اگر درپایان این دوران همچنان احساس ناتوانی کردید، حداقل به این نتیجه می رسید که در وظیفه خود کوتاهی نکرده اید.
کیهان

ازدواج نیمه مستقل ،میان بری به خوش بختی یا جاده ای به طلاق

ازدواج نیمه مستقل ،میان بری به خوش بختی یا جاده ای به طلاق
تعریفی که از ازدواج نیمه مستقل بیان شده براین مبنا قرار دارد که جوانان دراین طرح پس از جاری شدن خطبه عقد برای مدتی یعنی تا قبل از پیدا کردن شرایط مطلوب اجتماعی واقتصادی در خانه والدین بمانند وپس ازاین که حداقل ها را به دست آوردند زندگی مستقل خود را آغاز کنند.به هر ترتیب از زمانی که این طرح مطرح گردید حرفها وصحبتهای مختلفی از سوی کارشناسان ومسئولین درباره آن بیان شد.
این روزها اگر بخواهیم نگاهی به دغده های خانواده های ایرانی داشته باشیم متوجه خواهیم شد که بدون شک یکی از مهمترین آنها مثل همیشه ازدواج جوانان است،موضوعی کهنه اما همیشه تازه ومهم، هم برای خانواده وهم برای جامعه!اهمیت این موضوع باعث شده که جامعه شناسان ومسئولین همیشه درتلاش باشند تا فکری برای ریشه کن کردن موانعی کنند که مثل سدی محکم دربرابر افزایش آمار ازدواج موفق ایستاده است.
درهمین راستا تاکنون طرحهای مختلفی ارائه شده ،از جمله ازدواج نیمه مستقل هم یکی از همین طرحها بوده است،تعریفی که از این طرح تاکنون بیان شده براین مبنا قرار دارد که جوانان دراین طرح پس از جاری شدن خطبه عقد برای مدتی یعنی تا قبل از پیدا کردن شرایط مطلوب اجتماعی واقتصادی در خانه والدین بمانند وپس ازاین که حداقل ها را به دست آوردند زندگی مستقل خود را آغاز کنند.به هر ترتیب از زمانی که این طرح مطرح گردید حرفها وصحبتهای مختلفی از سوی کارشناسان ومسئولین درباره آن بیان شد،عده ای مخالف بودند وبعضی ها هم مخالف!
دراین میان حتی خود 15میلیون جوان آماده ازدواج هم گفته ها وحرفهای مختلفی از زاویه موافق ومخالف مطرح میکنند.اما از قرار معلوم اکثریت پسرهای جامعه با آن موافق هستند .مهدی که جوان 25ساله است دراین زمینه به خبرنگار ما می گوید:من فکر می کنم که ازدواج نیمه مستقل می تواند نقش مهمی در کاهش توقعات جامعه علی الخصوص خانواده های دختران داشته باشد.
درکنار این مسئله کارشناسان اجتماعی هم در مورد این مسئله تا به امروز هم نظرمخالف داشته اند وهم نظر موافق!
ازدواج نیمه مستقل راه حل مشکل ازدواج جوانان!

دکتر سالاری فر-استاد دانشگاه وروانشناس خانواده دراین زمینه بر این باور است که ازدواج نیمه مستقل میتواند طرحی باشد برای شروع دوباره ازدواج آسان!چرا که به عقیده او در چند سال اخیر به دلیل افزایش فوق العاده توقعات دختران وپسران ،علی الخصوص دختران جامعه آمار ازدواج کاهش پیدا کرده است.از سوی دیگر او به این نکته اشاره می کند که نمی توان به جوانان راه حلی نداد وبه نوعی آنان را در بلاتکلیفی نگه داشت .چرا که به هر ترتیب ازدواج امری است که برای داشتن جامعه اسلامی حتما باید صورت پذیرد، آن هم برای همه جوانان جامعه اسلامی!چرا که هم به تعبیر دین مبین اسلام وهم از لحاظ روانشناسی ازدواج نقش مهمی در کاهش فساد اجتماعی خواهد داشت وباعث گسترش آرامش روانی درمیان جوانان خواهد شد.این آرامش روانی می تواند نقش مهمی در کاهش تنشهای جوانان با خانواده وجامعه داشته باشد.
برای موفقیت این طرح باید آموزش داد

درکنار این مسئله به عقیده این استاد دانشگاه باید به جوانان وخانواده ها آموزشهای لازم را داد چرا که یکی از مهمترین لازمه های به تحقق رسیدن این طرح، آموزش خانواده ها وجوانان برای آمادگی دراین دوران است.چرا که دور بودن زوجها درازدواج نیمه مستقل نیازمند آموزشهایی است که حتما باید به خانواده وجوانان داده شود تا این طرح نتایج مثبت خود را نشان دهد. چرا که به عنوان مثال وقتی یک جوان بداند که زوج آینده او کیست وتنها باید کمی تحمل داشته باشد وبرای با هم بودن تلاش کند،از آرامش روانی خاصی برخوردار خواهد بود و می تواند تمام توان خود را روی کار وتلاش متمرکز کند.از سوی دیگر این آرامش روانی دریبن جوانان نتایج بسیار مثبتی هم خواهد داشت.
وی همچنین به این مسئله هم اشاره کرد که ممکن است درابتدا مخالفتهایی در جامعه وجود داشته باشد اما باید دقت کرد که نتایج مثبت این طرح به مراتب بیش از این مخالفتها ارزش دارد.هر چند که باید برای این مخالفتها هم فکری کرد وبا شرح شرایط ووضعیت ومزیتهای این طرح آن دسته از مخالفان را اقناع کرد که دراین موضوع نقش رسانه ملی بسیار مهم است.
کارشناس مخالف:طرح ازدواج خیلی آسان ،بهتراز ازدواج نیمه مستقل

اما این طرح درمیان کارشناسان مخالفینی هم داشته است.دکتر جمشیدی ها-جامعه شناس واستاد دانشگاه-دراین زمینه براین باور است که این طرح نمی تواند نتایج آن چنان مثبتی داشته باشد،بلکه حتی می تواند موجب افزایش آمار طلاق شود.چرا که به باور این استاد دانشگاه دور بودن زوج می تواند باعث ایجاد تنشها ودرگیریهایی شود که این موضوع شرایط نامطلوبی را به وجود خواهد آورد که در صورت افزایش می تواند به طلاق منجر شود.درکناراین موضوع به تعبیر وی سنتها وجامعه هم این موضوع را نمی پذیرد چرا که تعریف ازدواج درجامعه ما همیشه همراه با مستقل بودن آن است،و جامعه کشش تعریفی به غیر از این را ندارد.وهمین عدم کشش از سوی جامعه است که می تواند باعث افزایش تنشها ودرگیریها شود.اما جمشیدی ها راه حل مشکلات فعلی در زمینه ازدواج را ترویج ازدواج آسان دانست.وی دراین زمینه می گوید:به جای ازدواج نیمه مستقل ازدواج کاملا آسان را ترویج کنیم.یعنی تمام چیزهای اضافی که حقیقتا نیازی به آنهاست ومتاسفانه در طور طول زمان به یک بدعت بد در ازدواج تبدیل شده را حذف کنیم ولازمه این موضوع این است که خانواده ها واقعا باور داشته باشند که هدف از ازدواج زندگی مشترک است نه صرف ازدواج ومراسم آن !چرا که گاهی اوقات دیده می شود که خانواده ها درمورد شروع زندگی وازدواج طوری برخورد می کنند که انگار خود ازدواج وشروع آن از زندگی مهم تراست وبه نوعی زندگی مشترک وآرامش جوانان در فرع ماجرا قرار دارد.
دراین زمینه این استاد دانشگاه براین باور است که لازمه تحقق فرهنگ ازدواج خیلی آسان فرهنگ سازی است،این فرهنگ سازی باید از طرق مختلف چه در دانشگاه ،چه در خود خانواده ها وچه در رسانه ملی که یکی از مهمترین ابزارهای تحقق فرهنگی است صورت پذیرد.چرا که رسانه ملی باید با زشت جلوه دادن توقعات درپیش چشم بیندگان به آنها این موضوع را بباوراند که این توقعات که ریشه در مادی گرایی دارد بسیار بد وناپسند است وجز اینکه ازدواج جوانان به تاخیر می اندازد وباعث افزایش فساد درجامعه می شود هیچ حاصل دیگری نخواهد داشت.همچنین به تعبیر جمشیدی ها نباید والدین طوری برخورد کنند که جوانان فکر کنند که همه چیز زندگی مادیات است.وی دراین باره به این موضوع اشاره می کند که والدین باید به جای ترویج مادی گرایی فرهنگ توکل را در جوانان ترویج دهند،فرهنگی که خداوند را به عنوان رزاق در زندگی مشترک می داند.به همین دلیل به باور او ترویج فرهنگ ازدواج آسان از طرح ازدواج نیمه مستقل موثرتر خواهد بود.
آیا ازدواج نیمه مستقل منجر به افزایش طلاق می شود؟

اما دراین میان یک نکته مهم وجود دارد که به نوعی باعث اختلاف موافقان ومخالفان این طرح شده است وآن هم این که آیا این طرح ممکن است منجر به افزایش آمار طلاق شود؟
دراین زمینه برخی کارشناسان براین باور هستند که این طرح نمی تواند تغییری در آمار طلاق شود چرا که یک زوج اگر به تفاهم نرسند در یک زندگی مشترک وکاملا مستقل هم طلاق می گیرند،پس طلاق ربطی به این موضوع واصل این طرح نخواهد داشت.از سوی دیگر این کارشناسان براین باورند که باید درکنار این طرح سطح مسئولیت پذیری دختران ووپسران را با فرهنگ سازی افزایش داد تا آنان بدانند که در ازدواج نیمه مستقل مانند ازدواج مستقل باید مسئولیت پذیر باشند.
به هر ترتیب ازدواج نیمه مستقل با تمام مخالفین وموافقینش یک طرح پیشنهادی است،که می تواند در جامعه بازخوردهای مثبت ومنفی داشته باشد.اما درکنار تمام این بازخوردها یک نکته بسیار مهم هم وجود دارد،آن هم اینکه نظر اسلام دراین باره چیست؟آیا اسلام با چنین طرحی موافق است یا مخالف؟به نظر می رسد که برای پاسخ به این سوالات ودیگر سوالات باید توجه کرد که شرع مبین اسلام صریحا به این موضوع بارها اشاره داشته که ازدواج در کنار تقوا وخودکنترلی مهمترین ابزار برای ایجاد آرامش روانی درجامعه است.همچنین باید توجه کرد که اسلام بارها از هر گونه بدعتی مانند افزایش توقعات گوناگون درجامعه دوری جسته وآن را مورد مذمت قرار داده است.
رضافرخی
خبرگزاری فارس

همزیستی مسالمت آمیز با همنشینان آشنا

همزیستی مسالمت آمیز با همنشینان آشنا
همسر

با ازدواج انسانها عهده دار مسئولیت های جدیدی می شوند که یکی از مهمترین این مسئولیتها رعایت اعتدال بین دو طیف عاطفه ( همسر و خانواده خود ) است . مدیریت این رابطه از اهمیت ویژه ای در حفظ و تدوام زندگی مشترک دارد. از آنجایی که دوام زندگی مشترک تحت الشعاع و سیطره این دو طیف عاطفه قرار دارد، هر یک از زوجین باید سعی نمایند که وظایف محوله و قرار داد شده فی مابین خود، در قبال خانواده خود و همسر را به نحو احسن انجام دهند؛ و زوجین جوان باید بدانند که علی رغم حفظ رابطه عاطفی خود و همسر، موظف به حفظ رابطه عاطفی خود و همسر با پدر و مادرشان نیز هستند. با این اوصاف، زمانی که شما حاضر به پذیرش زندگی با خانواده همسر در یک محل و ساختمان می شوید، حفظ این رابطه از ارزش زیادی برخوردار خواهد بود و به جرات می توان گفت تدوام زندگی مشترکتان اساسا به معاشرت صحیح و رعایت حقوق و توازن بین این دو طیف عاطفه وابستگی تام دارد.
پیرو مقالات پیشین، نگارنده واجب دانست به نحوه صحیح معاشرت و ارتباط در این نوع از سبک زندگی نیز بپردازد. در ادامه باید متذکر شوم که بهتر است مقالات پبشین مرتبط با نحوه صحیح ارتباط با خویشاوندان همسر را مطالعه بفرمایید، اما به لحاظ گزینش سبک زندگی خانوادگی، شایسته است به موارد مطرح شده در ذیل، توجه مبسوط و ویژه ای را مبذول دارید. امید می رود با رعایت نکات و اراده و تمرین، به کسب هنر" مدیریت روابط خود با همسر و خانواده "، که یکی از هنرهای زندگی مشترک است، نائل آئید.
• خانواده خود را توجیه نمائید که شما بسان دو همسایه هستید با این تفاوت که آشنایی دیرینه و هم خونی دارید و هر یک از شما، زندگی مستقل و مجزایی را تجربه می کنید و هر یک از شما در درون زندگی خانوادگیتان سبک زندگی متفاوت و مختص به خانواده خود را دارا می باشید و پیرو سبک زندگی آنها نخواهید بود و این به معنای عدم علاقه و بی احترامی شما به آنان نیست.
• بعد از بازگشت از محل کار، به یک سلام و احوالپرسی اکتفا نموده و برای صرف ناهار یا شام به خانه خود بروید و به اتفاق همسرتان غذایتان را میل نمائید. در صورت اصرار والدین، بهتر است غذای اهدایی آنان را به منزل خودتان برده و با همسرتان، شریکی میل کنید و پس ازآن به نشان سپاسگزاری و ارادت، به همراه همسر به والدین سر بزنید و از آنها تشکر کنید.
عشق فانتزی

• با کمک و مشورت گرفتن ازهمسرتان ساعات و روزهایی مشخصی را برای رسیدگی به امور خانه پدری در نظر بگیرید و با برنامه عمل نمائید. البته در برنامه ریزیتان شرایط اضطراری( بیماری والدین، مسافرت،...) را نیز در نظر داشته باشید.
• برای نشان دادن احترام وابراز محبت و توجه خود به خانواده همسر، بهتر است به هنگام خرید، از آنها بپرسید چیزی احتیاج ندارند؟
• هراز چند گاهی آنها را مهمان دست پخت خوشمزه تان کنید و یا از خریدهایتان، به آنان هدیه کنید.
• گاهی اوقات برای جلب محبت و ابراز علاقه بهتر است، آنها را به طور رسمی یا غیر رسمی برای شام یا ناهار به منزل خود دعوت کنید و حتی در مواقع مقتضی خودتان به خانه آنها برای مهمانی بروید.
• به هنگامی که درمنزل والدین همسرتان مهمانی یا مراسمی است خود را همپای آنان میزبان قلمداد نمائید و تا حد امکان در هر چه با شکوه برقرار کردن آن تلاش کنید. احیانا اگر شرایط حضور در آن مهمانی را ندارید بهتر است قبل از مهمانی،علتتان را توضیح دهید و ناراحتی خود را از عدم حضورتان ابراز نمائید. البته برای نشان دادن و اثبات حسن نیت خود، می توانید در مقدمات ابتدائی و در تهیه و تدارک مرتبط با آن مراسم، یاریگر آنها باشید و در صورت امکان برای حفظ حرمت خود و احترام به خانواده همسر، لحظات کوتاهی را با مهمانان آنان بگذرانید تا موجبات سوءتفاهم مهمانان را فراهم نیاورید.
خانواده خود را توجیه نمائید که شما بسان دو همسایه هستید با این تفاوت که آشنایی دیرینه و هم خونی دارید و هر یک از شما، زندگی مستقل و مجزایی را تجربه می کنید و هر یک از شما در درون زندگی خانوادگیتان سبک زندگی متفاوت و مختص به خانواده خود را دارا می باشید
• از همان ابتدا، در تربیت فرزندانتان، مستقلانه رفتار کنید و بار اصلی تربیت را خود و همسرتان متحمل شوید و در مواردی که نیازمند یاری آنها و گرفتن راهنمایی هستید آنها را از یاد نبرده و از آنها کمک بگیرید. لازم به ذکر است، گاهی زوجین به خاطر فقدان تجربه، سهل انگاریهای مفرطی را در تربیت فرزندان اعمال می کنند و راهنمایی های دلسوزانه والدین با تجربه را دخالت و اعمال سلیقه قلمداد می کنند؛ در چنین مواقعی گستاخانه برخورد نکنید و گوشزدهای آنان را به پای مهربانی و کمک آنان در فرزندپروریتان بدانید و مهارت آنان را تربیت سنتی تلقی نکنید. اما اگر احساس کردید شیوه تربیتی شما با آنان تفاوت فاحشی دارد واصول تربیتی شما از هر لحاظ پذیرفتنی است به طور غیر مستقیم و غیر قابل مشهود حضور فرزندتان را با آنها تحت نظارت خود داشته باشید و در مواردی که فکر می کنید رفتار آنان به تربیت شما خدشه وارد می کند، زمان با هم بودن آنها با فرزندتان را محدود نمائید ولی در مواقع بی خطر، مانع این ارتباط نشوید.
• در مواقع بروز اختلاف، سعی نمائید که آنها را در بحث و مشاجره تان دخالت ندهید، چرا که ممکن است صحبتی را بیان دارند که از نظر شما پشتیبانی و حمایت از فرزندشان قلمداد گردد و این تفکر ممکن است موجبات عکس العمل نا مناسب از طرف شما را فراهم سازد و به موجب آن گفتار یا رفتار ناموجهی را انجام دهید که باعث رنجش آنها شود و بعد از حل اختلافتان با همسر و بهبود روابطتان، تنها شرمندگی و دل چرکینی آن در دلها باقی بماند.
عشق

نکته: اگر خانواده تان نیز خواستند در حل آن مشکل به مساعدت و یاری شما بیایند تا به موضوع بحث فیصله دهند؛ در صورتی که احساس می کنید به کمک آنان نیازی ندارید، بهترین اقدام آن است که با احترام و تشکر از این که به فکر شمایند؛ بگویید: ترجیح می دهید خودتان شخصا آن را حل نمائید و دوست ندارید آنها را درگیر مشاجرات موقتی و سطحی خود که ناشی از سوء تفاهم می باشند، نمائید.
• در سپری کردن اوقات فراغت، حتی مسافرت ها و گردش‌هایتان، هر از چند گاهی از آنان تقاضا کنید که شما را همراهی کنند و به آنان یادآوری و اثبات کنید که مشایعت آنان با شما باعث خوشحالی و خرسندی شما خواهد شد. با این رفتار، شما با یک تیر، دو نشان زده اید، از یک سو، علاقه مندی به زندگی و بودن با آنها را در همه شرایط ( خوشی و ناراحتی) به آنها اثبات نموده اید و از سوی دیگر، به آنها نشان داده اید، علی رغم داشتن استقلال، باز نیازمند وجود آنان در کنار خود هستید و این نیاز را خود و همسرتان مشتاقانه طلب می کنید.
• احیانا اگر اختلافی بین همسر و خانواده تان پیش آمد، دخالت های بی مورد نکنید و توقعات نا به جا نداشته باشید، به عبارتی دیگر دخالت شما جانبداری و پشتیبانی از یک طرف قلمداد خواهد شد. لذا، بهتر است بحران به وجود آمده را دورادور مدیریت نمائید و ازهمسر و یا عضو درگیر شده خانواده تان بخواهید، خود راه حلی برای این مسئله بیابید و به اواطمینان دهید همواره پشتیبان اوئید و صد البته پشتیبان حق. ولی از آنجایی که نمی دانید مقصر و مسبب اصلی کدام است نمی توانید داوری کنید، چرا که هر دو طرف از عزیزان شمایند و شما نمی خواهید باعث تکدر خاطر آنها شوید و با مداخله تان وضعیت را بدتر نمائید.
نسرین صفری
تبیان

تغییرات در زندگی مشترک

تغییرات در زندگی مشترک
به نظر شما آیا جوانانی که زندگی مشترک را آغاز می کنند می توانند برای همیشه با صمیمیت کنار هم باشند و آیا نبود همدلی می تواند کار آنها را به جدایی بکشاند؟
مطالعات تازه درباره این مسئله نشان می دهد این امر امکان پذیر است، یعنی اگر این جوانان تغییرات مراحل آغاز زندگی مشترکشان را به خوبی درک و کنترل نکنند، جدایی برای آنها ممکن و اغلب قابل پیش بینی است، چرا که مغز انسان در طول زندگی، شماری از واکنش های طبیعی را تحمیل می کند و نحوه برخورد با این مراحل، منجر به شکل گیری یا فروپاشی زندگی مشترک می شود.
نتایج مطالعات رفتارشناسی در دانشگاه گلاسکو چگونگی تأثیرات مغز در شیوه ازدواج دختران و پسران، از نخستین مرزهای آشنایی چهره به چهره تا راه های دستیابی به زندگی مشترک پایدار را نشان می دهد که، شناخت تفاوت های رفتاری در زندگی می تواند کلید عشقی جاودان و ابدی باشد.
زمانی که زوج های جوان با یکدیگر آشنا می شوند، مغز آنها ارسال پیام های دوطرفه را درک می کند. میزان پیام های شیمیایی که از طریق حواس عمل می کند، در زوجین بسیار بالاست، لذا هنگام نگریستن در چشمان هم، ذهن مستقل مردانه و زنانه همانند هم میزان بالای هورمون پیوند دهنده یا همان اکسیژن موجود اطرافشان می تواند رفتارهای منزجرکننده را از دیدشان پنهان کند، اما سرانجام مرحله زیست شناختی جدیدی در روابط زوجین آغاز می شود.
آغاز هشدار

پس از چندین ماه یا حتی یک سال که از شروع ارتباط گذشت، مواد شیمیایی مغز زوجین شروع به تغییر کرده و مغز متفکر هشدار می دهد که شریک زندگی ما دارای عیب و نقص هایی است. حس خشم، انزجار و گاهی ترس نسبت به یکدیگر در زوجین آشکار می شود.
بنابراین اگر در طول مرحله دلباختگی با شریک خود ازدواج کرده باشیم باید در این مرحله در افکارمان تجدیدنظر کنیم. در این شرایط مواد شیمیایی مغز که در مراحل آغاز دلباختگی غالب بودند، کاهش می یابد و به سادگی به این فکر می افتیم که خود یا طرف مقابل دچار مشکلی هستیم.
مبارزه برای تغییر

جوانانی که در این مرحله دلسردی را تجربه می کنند، مبارزه برای ایجاد تغییرات در یکدیگر را آغاز خواهند کرد. آنان با تلاش برای ایجاد تغییر در یکدیگر، با یاس نامعلومی دست و پنجه نرم می کنند. مرد و زنی که به این شکل در عشق و نزاع به سر می برند، به علت تفاوت در سلسله اعصاب، مشکل بیشتری خواهند داشت.
این دوران رنج آور است، اما زوجی که درحال نبرد در میدان قدرت هستند از درک این نکته ها عاجزند ولی تفاوت های مغزی می تواند کلید پیوندی طولانی میان آنان باشد.
پس از فروکش کردن عشق اولیه، مرد ممکن است فعالیت های مستقل بیشتر و زن ارتباط بیشتر با دوستان را بطلبند. یکی از دلایلی که ما در مرحله مبارزه برای تغییرات رفتاری مان، پیوسته رفتارهای بیرحمانه ای از خود نشان می دهیم، مربوط به نگرش متفاوت ما نسبت به استقلال زوجین است. نخستین ازدواج های منجر به طلاق، به طور میانگین دو تا سه سال دوام دارند.
آنچه بیشتر زوج های جوان درک نمی کنند این است که پیش از کمرنگ شدن علاقه، مرحله ای وجود دارد که مورد توجه نیست در مراحل آشنایی، ناامیدی و مبارزه برای تغییرات، مرد ممکن است حساسیت همسر، نیاز او به ارتباطات اجتماعی، اشتیاق او به نیاز عاطفی و حتی نگرش به خانه داری را تلف کردن وقت و زمان بداند. زن نیز ممکن است عادت ها، سرگرمی ها، مشغولیت کاری شوهر و نیاز به استقلال وی را به عنوان خطر و عملی خودخواهانه تلقی کند.
در واقع زوج های جوان خوشبخت در زندگی سرشار از شادی به کارها و رفتارهایی که پیوندشان را مستحکم کند، بهای بیشتری می دهند، کارهایی از قبیل شب گذرانی و صرف شام خانوادگی، این آداب پایه های نگهدارنده ازدواج هستند. همه لحظات زندگی مشترک نباید لزوما با صمیمیت بگذرد. جوان ها می دانند این نوع رفتارهای پیونددهنده، هنگامی که زندگی پر از دغدغه و مشغولیت شود، نیروی عشق را حفظ می کند. زوج های جوان علاقه و متانت را در بسیاری از رفتارهای زندگی و تعاملات خود با یکدیگر پیش می گیرند. شاید هیچ کس بهتر از خود آنها رفتار مناسبی نداشته باشد، اما هنگامی که در مبارزه برای تغییرات گرفتاریم، می پنداریم که شریک زندگی مان باید موضوع همیشگی برای تخلیه استرس هایمان باشد.
اقدام برای حل اختلافات

بدون شک گاهی اوقات ما عصبانی می شویم و با هم جر و بحث می کنیم. همچنین در جر و بحث ها بیشتر به دنبال راه حلی هستیم تا این که بگذاریم اوضاع وخیم تر شود اما یقینا به خاطر عمل نادرست خود عذرخواهی کرده و اختلاف پیش آمده را حل می کنیم. جوانانی که زندگی مشترک را آغاز می کنند با گذشت سال ها درمی یابند که حتی با وجود این که همسرشان بهترین دوست آنها است، هنوز هم بسیاری از نیازهای عاطفی خود را در میان دیگر افراد باز می یابند.
دانستن این نکته بسیار برای ما با اهمیت است که احساسات مان به یکدیگر، احتمالا با گذر زمان دچار تغییر می شود و این امری طبیعی است. در نتیجه باید اجازه دهیم تا به کمک پیام های منطقی ارسالی از مغزمان که با تفکر نسبت به زندگی مان کسب می کنیم، ما را به تفاهم و عشقی پایدار و طبیعی در زندگی سوق دهد.
کیهان

توصیه هایی برای حفظ ازدواج

توصیه هایی برای حفظ ازدواج
همواره راهی برای سرو سامان دادن به ازدواج وجود دارد. به قول معروف:«خواستن، توانستن است». درواقع باید هر دو طرف مایل به حفظ ازدواج خود باشند. دراین مقاله ها درمورد راههای حفظ یک ازدواج بحث می کنیم. آیا آماده اید؟ پس، شروع می کنیم!
به توصیه های زیر توجه کنید:

1- به طرف مقابل احترام بگذارید. همواره به شریک زندگی خود احترام بگذارید و حتی اگر با او موافق نیستید برای عقایداش اهمیت قائل شوید برای این کار گاهی لازم است یکی از طرفین کوتاه بیاید ولی رابطه همین است: سازش و تلاش برای حل مشکلات.
2-گذشت داشته باشید. یادتان باشد که هرکسی ممکن است دچار اشتباه شود و شما نباید از رفتار دیگران به خشم بیایید. درعوض شما باید اشتباهات همسرتان را فراموش کنید و یادتان باشد که هیچ کس کامل و بی نقص نیست. به علاوه شما باید مشکلات جزئی را به دست فراموشی بسپارید و مدام مشکلات گذشته را پیش نکشید.
3-با همسرتان ارتباط برقرار کنید و به نیازهای او توجه داشته باشید.
با همسرتان صریح حرف بزنید و چیزی را از او پنهان نکنید.
پنهانکاری اعتماد را از بین می برد. در عوض رو راست باشید و با شکیبایی به حرف های همسرتان گوش دهید. این کار نه تنها موجب نزدیکی بیشتر شما می شود بلکه محیطی گرم و دلپذیر را درخانه ایجاد می کند.
4- خوشبین باشید. هیچ کس دوست ندارد با افراد بدبین نشست و برخاست داشته باشد. برای تبدیل شدن به یک فرد خوشبین، از هیچ تلاش مضایقه نکنید، برروی مسائل مثبت تمرکز داشته باشید.
فرض کنید همسرتان یادش رفته کالاهایی را بخرد. به جای فریاد کشیدن و هیاهو راه انداختن، به خاطر خرید سایر اقلام از او تشکر کنید.
اگر لازم بود برای خرید کالاهایی که همسرتان فراموش کرده خودتان به سوپر مارکت بروید.
5-خود را نسبت به حفظ ازدواج تان متعهد بدانید. برقراری ارتباط کار دشواری است ولی اگر متعهد باشید عملی خواهد بود.
برای نشان دادن تعهد خود تا حد امکان زمان بیشتری را با همسرتان بگذرانید. رفتن به تعطیلات رابطه شما را تقویت می کند.
6-یادتان باشد شما می توانید به ازدواج خود سرو سامان بدهید با به کاربستن توصیه های فوق می توانید ازدواجی سالم و سرشار از عشق و صمیمیت داشته باشید. موفق باشید!
آیا ازدواج شما ارزش حفظ کردن را دارد؟
اگر در زندگی مشترکتان با مشکل مواجه شده اید باید هرچه زودتر درصدد کشف علت آن برآیید. آیا این مشکلات قابل حل هستند و یا باید از همسرتان جدا شوید؟ چگونه می توانید، دریابید که ازدواج شما ارزش حفظ کردن را دارد یا خیر؟
به موارد زیر توجه کنید:

1- به آزارهای جسمانی یا روحی توجه داشته باشید. آزارهای جسمانی به آسانی قابل تشخیص هستند. از خودتان بپرسید:«آیا من از همسرم می ترسم؟» اگر پاسخ تان مثبت باشد زمان پایان دادن به زندگی مشترک تان فرارسیده است.
بسیاری از زوجین آزارهای روحی را نادیده می گیرند و یا اصلاً تشخیص نمی دهند. برخی از علائم رایج آزارهای روحی از این قرار است: انتقاد مداوم، سرزنش، توهین، برخورد از موضع بالا و درخواست قطع پیوند با اعضای خانواده و دوستان. هر مسأله ای که باعث شود همواره درمورد خودتان احساس بدی داشته باشید آزار روحی محسوب می شود.
اگر به فکر بهبود اوضاع نیفتید باید منتظر بدتر شدن شرایط باشید
2-در مورد احساسات واقعی خود سوالاتی مطرح کنید و با صداقت به آنها پاسخ دهید. آیا هنوز عاشق همسرتان هستید؟ آیا از بودن درکنار او لذت می برید و یا این کار باعث خشم و سرخوردگی شما می شود؟
آیا ترجیح می دهید تنها باشید؟ آیا به همسرتان احترام می گذارید و احساس می کنید در ارزش ها و باورها پشتیبان او هستید؟
3-مشکلات تکراری را دست کم نگیرید. مشاجره درمورد مسائل جزئی، اختلاف نظر درباره همه مسائل، کنایه زدن، امتناع از تلاش برای حل مشکلات بزرگ، بی تمایلی به سازش و پیش کشیدن مسائل گذشته، نشان می دهد که ازدواج شما دچار مشکل شده،مشکلی که شاید قابل حل نباشد.
4-عامل صمیمیت را در رابطه خود جدی بگیرید: صمیمیت یعنی پیوند نزدیک، دوستانه و مهر آمیز با یک فرد دیگر.
آیا درمورد همسر خود چنین احساسی دارید و یا از تماس با او احتراز می کنید؟
5- مراقب سلامتی خود باشید. چقدر استرس دارید؟ آیا خوب می خوابید؟ آیا خوب غذا می خورید؟ آیا به طور منظم ورزش می کنید؟
آیا به بهداشت فردی خود توجه نشان می دهید؟ اگر ازدواج بر بهداشت فردی شما تأثیر منفی گذاشته موضوع را جدی بگیرید.
6- اگر شما و همسرتان به این نتیجه رسیده اید که نمی توانید رابطه خوبی برقرار کنید دراین باره با دیگران مشورت نمایید.
گاهی دیگران می توانند درمورد مشکلات به ظاهر لاینحل راه حل های خوبی ارائه دهند.
7-برای مدتی مشخص تمام توان خود را برای بهبود زندگی مشترک خود صرف کنید و در این راه دست از تلاش برندارید.
اگر درپایان این دوران همچنان احساس ناتوانی کردید، حداقل به این نتیجه می رسید که در وظیفه خود کوتاهی نکرده اید.

عاشقانه

عاشقانه

آیا شما هم سبک و طرز زندگیتان را به گونه ای سازمان داده اید که حاصلش روابط زناشویی ناموفق است؟
اگرچه شما با کسی پیمان ازدواج بسته اید که به لحاظ جسمانی، احساسی، عاطفی و اجتماعی با شما تفاوت دارد و هیچ کتابی، هیچ روان درمانگری و هیچ مشاور امور زناشویی نیست که بتواند این اختلافات طبیعی را از میان بردارد لیکن در عمل شما می توانید به گونه ای سبک زندگیتان را تغییر دهید و مدیریت کنید که به نتیجه مطلوب برسید.
و البته در این راستا قطعاً قصد و نیت به تنهایی کافی نیست چراکه 90 درصد کسانی که از وزن بدنشان می کاهند دوباره چاق می شوند و 85 درصد کسانی که ترک اعتیاد می کنند در مدت یک سال عادت دیرنه را از سر می گیرند، علتش این است که آن ها سبک و طرز زندگی که سبب این عادت ها می شود را تغییر نداده اند. باید بدانید که برای تغییر سبک زندگیتان و سالم نگه داشتن رابطه زناشویی تان به داشتن برنامه ای منظم نیازمندید.
در هر لحظه اگر احساس کردید کاری که انجام می دهید اولویت مهم زندگی شما را در نظر نمی گیرد دست از آن کار بکشید و کاری کنید که با اولویت شما سازگار باشد. باید در جهتی قدم بردارید که رابطه زناشویی خود را معنی دار کنید این اولویت شماست
مدیریت رفتار
توجه به اولویت ها:

یکی از کارهای مهمی که باید انجام دهید توجه کردن به اولویت هاست، که البته لازمه‌ی آن شناخت اولویت‌هایتان آن می باشد. در این زمان باید از خود سوالاتی بپرسید، برای مثال "آیا این اندیشه، احساس یا رفتار اولویت مرا برای حفظ این رابطه تضمین می کند؟" اگر جواب منفی است شما کاری می کنید که اولویت شما در زندگی نیست بنابراین به مشکل و دردسر می افتید.
در هر لحظه اگر احساس کردید کاری که انجام می دهید اولویت مهم زندگی شما را در نظر نمی گیرد و یا کاملاً در جهت خلاف اولویت زندگی شماست دست از آن کار بکشید و کاری کنید که با اولویت شما سازگار باشد. باید در جهتی قدم بردارید که رابطه زناشویی خود را معنی دار کنید این اولویت شماست. نمی توانید یک روز داغ و روز دیگر سرد باشید، نباید به امید و انتظار بنشینید تا ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد. بی حالی، رخوت، دست روی دست گذاشتن و به انتظار نشستن کاری صورت نمی دهد مهم این است متعهد شوید کاری صورت دهید تا به خواسته خود برسید.
واقعیت این است که نمی توانید احساس سعادت کنید مگر آنکه دست به عمل بزنید. اگر احساس می کنید که از تبسم و خنده همسرتان لذت می برید کاری کنید که او را به تبسم وادار کند. کاری را که خواسته ی شما را برآورده می کند انجام دهید
مدیریت بر رفتار:

کار دومی که باید صورت دهید این است که راه‌تان را به سوی سعادت و خوشبختی هموار کنید و البته تنها در صورتی می توانید در جهت سعادت و خوشبختی قدم بردارید که برایتان مشخص باشد که شادی و سعادت برای شما چه معنا و مفهومی باشد. به طور کلی اشخاص مکدر تولید تکدر می کنند و افسرده ها دیگران را افسرده می سازند. اگر کسانی که مکدرند کارهای جالب تر انجام دهند برداشت و تجربه شان از زندگی تغییر می کند و اگر افسرده ها با زندگی شاداب تری برخورد داشته باشند، شاداب می شوند.
واقعیت این است که نمی توانید احساس سعادت کنید مگر آنکه دست به عمل بزنید. اگر احساس می کنید که از تبسم و خنده همسرتان لذت می برید کاری کنید که او را به تبسم وادار کند. کاری را که خواسته ی شما را برآورده می کند انجام دهید. در زندگی باید روحیه عمل گرا داشته باشید و آنچه را که آموخته اید به عمل در آورید. مطمئن باشید همسرتان هم متوجه این موضوع خواهد شد.
عاشقانه

برای اینکه احساس عشق کنید و برای اینکه احساس کنید تحسین می شوید باید به بیان آن بپردازید. اگر همسرتان مجبور به ذهن خوانی باشد تا با احساس شما آشنا شود بدانید که از روی تنبلی کاری را انجام داده اید که به احتمال زیاد به نتیجه دلخواه هم نمی رسید. برای مثال نشان دادن تعهد اقدامی است که به همسرتان می گوید و به او اطمینان می دهد با بروز نخستین اختلاف زندگی زناشویی شما متلاشی نمی شود. رفتارتان نشان می دهد که تعهد شما بی قید و شرط است.
شما رفتارتان به گونه‌ای است که به همسرتان می گویید که نمی خواهید جز او با کسی همسفر شوید. می گویید سعادت خود و همسرتان را می خواهید و قصد ندارید که به عمد به او لطمه بزنید، می گویید که در صورت نیاز در کنارش خواهید ماند، باور کنید و به شکلی رفتار نمائید که انگار رابطه بهتری اتفاق خواهد افتاد و سرانجام اینکه این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید: بهترین نشانه ی رفتار آینده رفتار گذشته است چرا که روزها تبدیل به هفته ها و هفته ها تبدیل به ماه ها می شود، بگذارید از شما سابقه خوب، مثبت و مفیدی بر جای بماند.
سمیه زادهوش
تبیان

فصل مشترک

فصل مشترک
دختر و پسر قبل از ازدواج باید تکلیف برخی از شرایط و ملاک های زندگی در کنار هم را به صورت قاطعانه روشن کنند. دختر و پسرها قبل از ازدواج باید 8 موضوع برای زندگی مشترک خود در نظر گرفته و برایشان مهم باشد.
1- حس برتری طلبی و مدیریت

باید قدرت مدیریت و تصمیم گیری بین دختر و پسر کاملا مشخص و واضح باشد. اگر دختر و پسر بعد از ازدواج، بخواهند دست به کار مهم بزنند، صمیمانه و بسیار منطقی با همدیگر مشورت کرده و تصمیم گیری کنند، باید مشخص شود که در نهایت چگونه می خواهند جمع بندی کنند و مدیریت برعهده کیست. گاهی اتفاق می افتد که صمیمانه و منطقی با همدیگر بحث می کنند، اما نمی توانند در آن شرایط همدیگر را قانع کرده و تصمیم گیری کنند. در اصل باید بدانند که چه زمانی باید مسئولیت را برعهده همدیگر بگذارند و به عبارتی به هم اعتماد کنند.
2- مسئولیت پذیری

مسئولانه برخوردکردن بین زوجین بسیار مهم است و باید این موضوع قبل از ازدواج مشخص شود. مسئولیت پذیری یعنی چسبندگی داشتن به کار. آیا کارهای نیمه تمام و یا رها شده دارند یا خیر؟ یعنی از آن دسته افرادی هستند که کارها را نیمه رها کرده و یا آنها را به نتیجه می رسانند؟ آیا کاری که برعهده آنهاست، تا انتها انجام می دهند یا خیر؟ دختر و پسر خیلی راحت می توانند به مسئولیت پذیری افراد پی ببرند، مثلا دختر و یا پسر، کتابش را نیمه مطالعه کرده و به حال خود رها کرده است و یا از کار خیاطی و بافتنی که در دست داشته، نیمه تمام گذاشته است. داشتن حس مسئولیت پذیری و مسئولانه برخورد کردن بسیار مهم است.
3- ثبات عاطفی

دختر و پسر باید قبل از ازدواج از ثبات عاطفی همدیگر باخبر شوند. یعنی آنها وقتی عصبانی می شوند، چطور خود را کنترل کرده و نحوه بروز ناراحتی و خشم ها چطور است؛ زیرا برخی از افراد از ثبات عاطفی برخوردار نیستند، امروز عاشق هستند، فردا متنفر. زندگی با افرادی که از ثبات عاطفی برخوردار نیستند، بسیار دشوار است. دختر و پسر باید از روحیات همدیگر باخبر شده و بدانند که طرف مقابلشان احساساتش را چطور ابراز می کنند به هر حال همیشه همین لبخند فعلی و آرامش ظاهری در کار نیست؛ موقعیت های چالش برانگیز است که نشان می دهد طرفین چگونه خود را بروز می دهند.
4- اجتماع پذیری

برخی افراد هیچ تمایلی ندارند در جمع قرار بگیرند، اما برخی برعکس، برخی دیگر ترجیح می دهند در مسافرت ها، جشن ها و یا مهمانی ها در کنار خانواده و یا جمع باشند. این موضوع باید قبل از ازدواج مشخص شود. مرد تمایل دارد در کنار خانواده و یا اجتماع باشد، اما خانم هیچ تمایلی ندارد و ترجیح می دهد همراه همسرش به مسافرت برود و یا برعکس. این رفتارها بسیار مهم است که دختر و پسر قبل از ازدواج باید به آن توجه کرده و تکلیف خود را روشن کنند، زیرا عدم تفاهم در این مقوله، باعث اختلاف می شود؛ اختلاف هایی که گاه باعث دلخوری های عمیق میان خانواده دو طرف می شود.
5- قدرت ریسک پذیری

معمولا افرادی وجود دارند که قدرت ریسک پذیری بسیار بالایی دارند، اما با دختر و یا پسری ازدواج می کنند که کاملا محتاط است و تحمل هیچ گونه ریسکی در زندگی خود ندارند. دختر و پسر قبل از ازدواج باید بدانند که طرف مقابلشان چقدر قدرت ریسک پذیری دارد. مثلا ممکن است یکی از زوجین شبانه هوس کند که به شمال برود، اما طرف مقابل چنین در نظر دارد که باید از قبل همه چیز فراهم باشد و با برنامه ریزی و هماهنگی هتل و تمام شرایط مهیا باشد، در نتیجه این اختلاف نظر به مرور مشکل ساز شده و باعث اختلاف می شود. و یا اینکه یکی از زوجین امکان دارد تمام پس انداز خود را صرف یک معامله ای که نتیجه آن مشخص نیست، کند و طرف مقابل با چنین کار موافق نباشد. مسلما هیچ دونفری کاملا با یکدیگر هماهنگ نیستند اما تفاوت کامل در این زمینه باعث جدایی عاطفی طرفین می شود؛ یک نفر بسیار فعال و یک نفر کاملا آرام؛ دو جنس صددرصد مخالف هم! این دو قطب کاملا متضاد زیاد نمی توانند جاذب هم باشند!
6- استاندارد سازی

دختر و پسر باید از لحاظ درک و تحصیلات و فرهنگ با هم همخوانی داشته باشند و حرف همدیگر را بفهمند و همدیگر را درک کنند.
برخی افراد سعی دارند که طرف مقابل خود را تحت استانداردهای خود قرار داده و طبق آن رفتار کنند. باید مشخص شود که این افراد چقدر اصرار دارند که طرف مقابلشان را وارد استانداردهای خود کنند و یا چقدر آمادگی این را دارند که طرف مقابل را هرچه که هست بپذیرند. باید مشخص کنند که دقیقا چه ملاک هایی را باید رعایت کرده و با طرف مقابلش زندگی کند. ملاک هایی مانند اینکه چطور لباس بپوشد؟ چطور برخورد کند؟ سرکار برود یا خیر؟ این ملاک ها بسیار مهم است و اگر قبل از ازدواج مشخص نشود، مشکل ساز خواهد شد.

بلوغ و سن ازدواج

بلوغ و سن ازدواج
در گذشته، اغلب ازدواج ها بعد از بلوغ جسمی و جنسی دختر و پسر صورت می گرفت که البته در بسیاری جهات پیامدهای منفی در پی داشت، اما چون خانواده ها آنها را مورد حمایت مادی و معنوی قرار می دادند، مشکلات عمده ای پدید نمی آمد؛ ولی امروزه مفهوم زندگی، گستره نیازها، ساختار و کارکرد خانواده و انتظارات متقابل زن و مرد از یکدیگر چنان متحول شده که بلوغ جسمی و جنسی به تنهایی نمی تواند جواب گوی نیازها و مسئولیت های یک زندگی مشترک باشد؛ لذا تعیین سن ازدواج نیاز به بازنگری جدّی، عمیق و همه جانبه دارد. باید به متون دینی، تحقیقات روان شناختی، نیازهای دوره جوانی و نیز به واقعیت های اجتماعی و فرهنگ حاکم بر جامعه توجه شود، تا سنّ مناسب ازدواج معیّن، و راهکارهای لازم برای بهبود و اصلاح وضعیت کنونی ارائه گردد.
سنّ ازدواج در قرآن و روایات

در کلام خداوند، سن معینی برای ازدواج مطرح نشده است، ولی از واژگانی چون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ» می توان به نحوی سن بلوغ و سنّ ازدواج را به دست آورد، که در واقع، معیار سن ازدواج از نظر قرآن همان قدرت داشتن بر ازدواج، توانایی هم خوابگی و تولید نسل است.
با توجه به روایات و سیره معصومین ـ علیهم السلام ـ که الگوهای شایسته هستند برای ما مهم است که در تعیین سن ازدواج نیز به آن بزرگواران اقتدا کنیم. طبق آیات، روایات و سیره معصومین ـ علیهم السلام ـ سن ازدواج در دختران بعد از 9 سالگی و در پسران حدود 20 سالگی است؛ اما سؤالی که وجود دارد این است که آیا تنها، رسیدن به این سن کفایت می کند، یا معیارهای دیگری نیز در تعیین زمان ازدواج دخالت دارد؟
شواهد بسیاری نشان می دهد که علاوه بر سن، متغیرهای دیگری در تعیین زمان مناسب ازدواج مورد توجه است که به تبع آنها، معیار سنّی نیز نوسان می یابد. یکی از اصلی ترین معیارهای تعیین سن ازدواج، از نظر شرع[1] و روان شناسان رسیدن به حدّ رشد است که خود، ابعاد مختلفی دارد و ما اینک به توضیح برخی از جنبه های عمده آن می پردازیم:
رسیدن به حد رشد

برای صلاحیت ازدواج از نظر فقه امامیه تنها رسیدن به سن بلوغ کافی نیست، بلکه علاوه بر آن، دختر و پسر باید رشید هم باشند؛ یعنی بتوانند مصلحت خود را تشخیص دهند، تا بتوانند به استقلال و از روی اراده و اختیار عقد ازدواج ببندند.
شهید مطهری درباره شرط بودن رشد برای ازدواج می نویسد:

در فقه و سنت اسلامی محرز و مسلم است که برای ازدواج تنها عقل و بلوغ کافی نیست؛ یعنی یک پسر به صرف آن که عاقل و بالغ است نمی تواند با دختری ازدواج کند، هم چنان که برای دختر نیز عاقله بودن و رسیدن به سن بلوغ دلیل کافی برای ازدواج نیست، علاوه بر بلوغ و علاوه بر عقل، رشد لازم است.[2]
اگر بخواهیم کلمه رشد را به مفهوم عام آن تعریف کنیم، باید بگوییم:

رشد یعنی این که انسان شایستگی و لیاقت اداره و نگه داری و بهره برداری هر یک از سرمایه ها و امکانات مادی و یا معنوی را که به او سپرده می شود داشته باشد؛ یعنی اگر انسان در هر مرحله ای از زندگی که دارای یک شأن و منزلت و مقامی است و یا ابزار و وسیله ای را دارد شایستگی اداره و نگه داری و بهره برداری از آن را داشته باشد، چنین شخصی در آن کار و در آن شأن «رشید» است.[3] حال، آن چیز هر چه می خواهد باشد، همه ی آن اشیایی که وسایل و سرمایه های زندگی هستند. سرمایه به مال و ثروت انحصار ندارد مردی که ازدواج می کند خود ازدواج و زن و فرزند و کانون خانوادگی، وسایل و.... به تعبیر دیگر، سرمایه های زندگی او هستند، و یا شوهر برای زن و زن برای شوهر حکم سرمایه را دارد.[4]
بنابراین، رشد در مورد ازدواج یعنی شایستگی و لیاقت اداره زندگی، چنان که شهید مطهری در این خصوص می فرماید:
منظور (از رشد در امور ازدواج) تنها رشد جسمانی نیست، منظور این است که رشد فکری و روحی داشته باشند؛ یعنی بفهمند که ازدواج یعنی چه؟ تشکیل کانون خانوادگی یعنی چه؟ عاقبت این بله گفتن چیست؟ باید بفهمد این بله که می گوید، چه تعهدهایی و چه مسئولیت هایی به عهده ی او می گذارد و باید از انجام این مسئولیت ها بر آید.[5]
رشد به معنای یاد شده کاملاً یک امر اکتسابی و قابل یادگیری است. والدین، اطرافیان و فرهنگ جامعه می توانند نقش اساسی در شکل گیری و تحصیل آن داشته باشند.
خلاصه اینکه در تعیین سن ازدواج علاوه بر بلوغ شرعی (جسمی و جنسی) و عقلی، بلوغ اجتماعی و عاطفی و اقتصادی به منظور توانمندی شخص در تدبیر امور خانواده و برنامه ریزی امور اقتصادی را نیز داشته باشد.
توصیه های لازم

1ـ بهتر است جوانان اگر بیم به گناه آلوده نشدن در اثر طغیان و فشار غریزه جنسی ندارند، قدری ازدواجشان را به تأخیر اندازند تا با تلاش هرچه بشتر، شرایط و امکانات لازم را بدست آورند.
2ـ توصیه می شود، قبل از اقدام به ازدواج، آگاهی های لازم در زمینه آیین و وظایف همسرداری و تدبیر امور خانواده را از طریق مطالعه و مشاوره تحصیل نمایند.
3ـ تفاوت های فردی و شخصیتی، نوع تربیت، چگونگی آب و هوا و شرایط اقلیمی در انواع بلوغ تأثیر دارد.
4ـ لازم است توجه داشته باشید که در این امر وسواس زیادی نداشته باشید، داشتن حد معمول عرفی شرایط ازدواج کافی است و نباید بیش از حد ازدواج را به تأخیر بیاندازید؛ چرا که بهترین فصل ازدواج عنفوان جوانی و داشتن شادابی و طراوت زندگی است. ازدواج در آغاز جوانی موجب می شود که با همسر خود انس و الفت بیشتری پیدا کنید، فرزند شما در دوره شادابی و توانایی متولد شود و بتوانید آن را خوب تربیت کنید.
راهکارهایی در تعدیل سنّ ازدواج

1. باید والدین، مربیان و مسؤولان تدابیری در نظر بگیرند که نوجوانان و جوانان در ابعاد مختلف جسمی، جنسی، عقلی، اجتماعی، عاطفی و اقتصادی به طور هماهنگ و متناسب رشد نمایند. آنچه در حال حاضر مشاهده می شود، ناهم ترازی رشد و بلوغ جنسی و جسمی و احساس نیاز به ازدواج، با دیگر ابعاد رشدی، یعنی رشد عقلی، اجتماعی، اقتصادی و عاطفی نوجوانان و جوانان است؛ لذا یا به محض رسیدن به بلوغ جنسی اقدام به ازدواج می نمایند، در حالی که از نظر عقلی، اجتماعی و اقتصادی به حدّ رشد مناسب نرسیده اند و یا سالها پس از رسیدن به بلوغ جنسی منتظر یافتن شغل مناسب، تکمیل تحصیلات و دیگر پیش نیازهای زندگی باقی می مانند که در نتیجه یا اصلاً به آن دست نمی یابند. و یا وقتی به آنها می رسند که دیگر شادابی، طراوت و انگیزه ازدواج را ندارند، در هر دو صورت، زندگی آسیب پذیر و در معرض خطرهای جدّی است.
2. از عواملی که موجب بلوغ جنسی زودرس و احساس نیاز کاذب در جوانان می شود، باید به طور جدی جلوگیری نمود؛ مانند دیدن صحنه های مهیّج، فیلم، ماهواره، اینترنت، روابط دختر و پسر و .... .
3. فرهنگ سازی ازدواج ساده و منطبق با معیارهای اسلامی، یکی از نیازها و راهکارهای اصلی در حل مشکلات ازدواج جوانان است. اگر معیار در ازدواج و انتخاب همسر دستورهای اسلام باشد، اکثر یا هیچ یک از این مشکلات وجود نخواهد داشت. تبعیت از آداب و رسوم نادرست، برخی تحصیلات نامتوازن، روابط بی حدّ و مرز دختر و پسر، بینش غیر دینی که فقط اسباب مادی را در نظر می گیرد، کم رنگ شدن توکل و توجه به خداوند و نیز هزینه های اضافی و تشریفات، از عوامل اصلی بالا رفتن سن ازدواج محسوب می شوند. این زنجیرهای اسارت آور و دست و پاگیر، متأسفانه در حال گسترش است. باید بینش جوانان و نوجوانان و خانواده ها نسبت به زندگی، ازدواج و.... اصلاح شود تا بتوان مقدمات ازدواج آنان را در زمان مناسب و با الگوگیری از امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ فراهم کرد.
پی نوشتها :
[1] . ر.ک: مرتضی مطهری، مقاله رهبری در اسلام، (انتشارات صدرا، بی تا).
[2] . مرتضی مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر به ضمیمه ی چهار مقاله ی دیگر، (انتشارات صدرا، بی تا)، ص 120 و 153.
[3] . همان، ص 122.
[4] . همان، ص 122.
[5] . همان، ص 153.

 مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

عشق های آتشین؛ رهگذر خطرناک در مسیر زندگی جوانان

عشق های آتشین؛ رهگذر خطرناک در مسیر زندگی جوانان
درباره عشق، عظمت و شکوه و یا جنون و بیمارى آن سخن بسیار گفته‌اند، و شاید کم‌تر کلمه‌اى باشد که این همه تعبیرات مختلف و متناقض درباره آن شده باشد.
بعضى از نویسندگان بزرگ گاهى آن را به قدرى بالا برده اند که گفته‌اند:

«عشق، افسر زندگى و سعادت جاودانى است».
(گوته آلمانى)
و یا به گفته «هزیه» عشق معمار عالم است.
«توماس مان» از اثر معجزه آساى عشق سخن گفته و معتقد است که: «عشق روح را تواناتر و انسان را زنده دل نگه مى‌دارد».
عدّه‌اى از فلاسفه بزرگ شرق، پا را از این هم فراتر نهاده و عقیده دارند: «هر حرکت و جنبشى در جهان است ناشى، از یک نوع (عشق) مى‌باشد، حتى حرکات افلاک و کرات عالم بالا»!
و البتّه اگر این کلمه را به معناى وسیع خود - یعنى هر نوع کشش و جاذبه فوق العاده - تفسیر کنیم باید گفتار آن‌ها را تأیید کرد، چه جاذبه‌اى از جاذبه عمومى نیرومندتر و بنابراین چه عشقى از آن آتشین‌تر؟!
در برابر این همه تعبیرات و تفسیرهاى جالب، عده‌اى دیگر از نویسندگان و فلاسفه، زننده ترین حملات و اتهامات را نثار «عشق» کرده و آن را تا سرحدّ یک بیمارى نفرت انگیز تحقیر نموده‌اند.
یکى از نویسندگان معروف شرق می‌گوید: «عشق مانند سل و سرطان و نقرس، بیمارى مزمنى است که آدم عاقل باید از آن فرار کند»!
بعضى دیگر همچون «کوپرنیک» دانشمند معروف فلکى که خواسته است در تحقیر خود، جانب عشق را کمى نگه دارد، گفته است: «عشق را اگر یک نوع جنون ندانیم لا اقلّ عصاره‌اى از مغزهاى ناتوان است»!
این تفسیرهاى فوق‌‌العاده ضد و نقیض را آن هم درباره کلمه‌اى که از متداول ترین کلمات در ادبیات و شعر و حتى سخنان روزمره است، نباید حمل بر تناقض در قضاوت در مورد یک واقعیت معین دانست بلکه این اختلاف، در واقع، از اختلاف در زوایه دید قضاوت کنندگان سرچشمه مى‌گیرد.
یعنى هر یک از این نویسندگان و دانشمندان در واقع یکى از چهره‌های عشق را که شاید در زندگى خود بیش‌تر با آن مواجه بوده است مورد بحث قرار داده، در این صورت باید اعتراف کرد که:
اگر منظور از عشق یک کشش و جاذبه نیرومند و خارق العاده میان دو انسان، یا به طور کلى دو موجود (اعم از انسان، حیوان، گیاه و موجود بى جان) در مسیر یک هدف عالى بوده باشد چه از آن بالاتر تصوّر مى‌شود؟!
زیرا قدرت خلاقیت آن به قدرى عجیب است که مى‌تواند هر مانعى را تحت الشعاع خود قرار دهد و به سرعت همه موانع را در مسیر تکامل پشت سر بگذارد.
تمام تحسین هایى که از عشق شده به خاطر همین خلاقیت و نیروى عظیم و بى نظیر آن است، چنان که مى‌دانیم بسیارى از عالى ترین شاهکارهاى ادبى معمارى، و هنرى به معناى واقعى در سایه چنین جاذبه‌اى به وجود آمده است.
امّا اگر منظور از عشق، جاذبه و کشش نیرومندى باشد که دو انسان را به گناه، آلودگى، و سقوط در لجنزار عصیان و فحشا بکشاند هر چه در مذمت آن گفته شود کم است؛ زیرا لکه‌های ننگ آن، چنان پررنگ و ثابت است که به این آسانى پاک شدنى نیست.
و اگر منظور، آن جاذبه دیوانه کننده‌اى باشد که عقل را به کلى ویران کرده، از کار مى‌اندازد، و انسان بر اثر آن دست به هر کار جنون آمیزى مى‌زند، هر چه درباره تحقیر آن نیز گفته شود بجاست.
خلاصه عشق از دریچه‌های دید مختلف، چهره‌های فوق العاده گوناگون دارد. بنابراین هم ستایش‌ها و هم تحقیرهاى آن هر دو بجاست.
در زیر لفافه شاعرانه «عشق»

موضوعى که در این جا توجّه به آن براى همه جوانان پاکدل نهایت ضرورت را دارد این است که امروز در زیر لفافه زیبا و شاعرانه «عشق» چه جنایت‌ها و تبهکارى‌ها که نمى‌شود، و چه آلودگى‌ها که به نام عشق مقدّس انجام نمى‌گردد.
هر آلوده دامن هوسباز و شهوترانى، خود را در لباس عاشق صادق که به اصطلاح «گواهش دل چاک چاک اوست» و در دستش «جز این سند پاره پاره نیست»! جا مى‌زند.
هر فریبکار دو روى دیو صفت که نظرى جز اشباع شهوات سرکش حیوانى خود ندارد، با استفاده از شاخ و برگ‌ها و توصیف‌های شاعرانه همین «کلمه» به مقاصد شوم شیطانى خویش جامه عمل مى‌پوشاند و به همین دلیل پس از آن که به اهداف کثیف خورشید، ماسک از چهره واقعى او برداشته مى‌شود، آن‌چه را گفته بود همه و همه را فراموش مى‌کند، درست مانند ظرف بزرگ آبى که وقتی یک مرتبه آن را وارونه کنند، قطره‌اى از آن عواطف پاک و عشق‌های آتشین و سوزان باقى نمى‌ماند، و اثرى از آن قلب لبریز از محبّت، و چشم‌های بیمار از بیمارى عشق، و هزاران ادعاى دیگر دیده نمى‌شود.
آن گاه معشوق فریب خورده و پشیمان مى‌ماند با یک دنیا اندوه و حسرت و غم!
جوانان باید با دقّت هر چه بیش‌تر مراقب این «مدعیان دروغین عشق» باشند؛ مدعیانى که سرمایه‌اى جز دروغ و فریب و خدعه ندارند و چه بسا قلب مملوّ از عشق سوزانشان را در آنِ واحد در چندین جا گرو گذاشته‌اند! و با هزار تزویر و نیرنگ همه جا خود را عاشقى صادق و یکه شناس! قلمداد نموده‌اند.
باید توجّه داشته باشند که از این قماش افراد در محیط امروز، بسیار زیادند، همین‌ها هستند که گاه وقاحت را به جایى مى‌رسانند که مثلا نامه واحد مملوّ از دروغ‌ها را کپی کرده، در آن واحد براى چند دختر مى‌فرستند و در همه جا لباس «عشق مقدّس» بر تن کرده تمام قامت خود را در آن فرو برده‌اند، ولى در زیر این نام هزار گونه جنایت مرتکب مى‌شوند.
نه تنها دختران جوان بلکه پسران نیز باید مراقب این دام‌های گوناگون که به نام «عشق پاک» بر سر راه آن‌ها نهاده مى‌شود باشند؛ دام هایى که پس از افتادن در آن اغلب رهایى وجود ندارد، و کفاره یک لحظه غفلت، خوش بینى بی‌جا، و تسلیم الفاظ ریاکارانه توخالى شدن را گاهى در یک عمر هم نمى‌توان پرداخت کرد.
بخصوص کسانى که از نظر «محبّت» کمبود دارند و در «محرومیت» به سر برده اند، خیلى زود تسلیم این اظهار عشق‌ها و محبّت‌ها مى‌شوند، و همین محرومیت‌ها سبب مى‌شود که زود فریب بخورند و به دام افتند، این‌ها باید بیش از دیگران مراقب باشند.
حضرت آیت‌ا... مکارم شیرازی